Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


شهرام آذروند

هرگز مرتکب این اشتباه نمی شوم، که با کسانی که برای نظراتشان اهمیتی قائل نیستم، بحث کنم! یاد گرفته ام که : 1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنياي احمقانه خويش خوشبخت زندگي کند. 2. با وقيح جدل نکنم چون چيزي براي از دست دادن ندارد و روحم را تباه مي کند . 3. از حسود دوري کنم چون حتي اگر دنيا را هم به او تقديم کنم باز هم از من بيزار خواهد بود . 4. تنهايي را به بودن در جمعي که به آن تعلق ندارم ترجيح دهم. . . . اگر نمی توانی شاهراه باشی، كوره راه باش. اگر نمی توانی خورشید باشی، ستاره باش. كمیت نشانگر پیروزی یا ناكامی تو نیست. هر آنچه هستی، باش.

هر زمان شایعه ای روشنیدیدو یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید!

در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت:سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟ سقراط پاسخ داد:”لحظه ای صبر کن.قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.”

مرد پرسید:سه پرسش؟سقراط گفت:بله درست است.قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی،لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.

اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد:”نه،فقط در موردش شنیده ام.”سقراط گفت:”بسیار خوب،پس واقعا نمیدانی که خبردرست است یا نادرست .

حالا بیا پرسش دوم را بگویم،”پرسش خوبی”آنچه را که در موردشاگردم می خواهی به من بگویی خبرخوبی است؟”مردپاسخ داد:”نه،برعکس…“سقراط ادامه داد:”پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی درموردآن مطمئن هم نیستی بگویی؟”مردکمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت سقراط ادامه داد:

“و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟”مرد پاسخ داد:”نه،واقعا…” سقراط نتیجه گیری کرد:”اگرمی خواهی به من چیزی رابگویی که نه حقیقت داردونه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن رابه من می گویی؟

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت19:11توسط شهرام آذروند | |

برای اینکه تشخیص دهید کارمندان را بهتر است در کدام بخش به کار بگمارید:
۵۰۰ عدد آجر در اتاقی بگذارید و کارمندان جدید را به آن اتاق هدایت نمایید.
آنها را ترک کنید و بعد از ۸ ساعت بازگردید.

 

سپس موقعیت ها را تجزیه و تحلیل کنید:

 

  • اگر دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش حسابداری بگذارید.
  • اگر از نو (برای بار دوم) دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذارید.
  • اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسی بگذارید.
  • اگر آجرها را به طرزی فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ریزی بگذارید.
  • اگر آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند، آنها را در بخش اداری بگذارید.
  • اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذارید.
  • اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذارید.
  • اگر بیکار نشسته اند، آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذارید..
  • اگر سعی می کنند از آجرها ترکیب های مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذارید.
  • اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاریابی بگذارید .
  • اگر به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذارید.
  • اگر بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبریک بگویید و آنها را در قسمت مدیریت قرار دهید!
 

برای اینکه تشخیص دهید کارمندان جدید را بهتر است در کدام بخش به کار بگمارید، می توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
۴۰۰ عدد آجر در اتاقی بگذارید و کارمندان جدید را به آن اتاق هدایت نمایید.
آنها را ترک کنید و بعد از ۶ ساعت بازگردید.

سپس موقعیت ها را تجزیه و تحلیل کنید:
* اگر دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش حسابداری بگذارید.
* اگر از نو (برای بار دوم) دارند آجرها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذارید.
* اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسی بگذارید.
* اگر آجرها را به طرزی فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ریزی بگذارید.
* اگر آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند، آنها را در بخش اداری بگذارید.
* اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذارید.
* اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذارید.
* اگر بیکار نشسته اند، آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذارید..
* اگر سعی می کنند آجرها ترکیب های مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذارید.
* اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاریابی بگذارید .
* اگر به بیرون پنچره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذارید.
* اگر بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبریک بگویید و آنها را در قسمت مدیریت قرار دهید!

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت19:8توسط شهرام آذروند | |

 

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِيَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده اش سلام بر تو اى فرزند امير مؤ منان و فرزند آقاى اوصياء


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانيان سلام بر تو اى که خدا خونخواهيش کند و فرزند چنين کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من برجايم و برجا است شب و روز

يا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ

اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام



و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَميعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ

و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ريختند شالوده ستم و بيدادگرى را بر شما خاندان



وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فيها

و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود


و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانكه تهيه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند


بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِياَّئِهِم

بيزارى جويم بسوى خدا و بسوى شما از ايشان و از پيروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان


يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ

اى اباعبداللّه من تسليمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قيامت


وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ

و خدا لعنت کند خاندان زياد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى اميه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زياد) را


وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ

خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زين کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پيكار با تو


بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ

پدر و مادرم بفدايت که براستى بزرگ شد مصيبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را


وَ اَکْرَمَنى بِكَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و َآلِهِ

و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزيم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام يارى شده از خاندان محمد صلى اللّه عليه و آله


اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجيهاً بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ

خدايا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسيله حسين عليه السلام در دنيا و آخرت


يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى اميرِالْمُؤْمِنينَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ

اى اباعبداللّه من تقرب جويم به درگاه خدا و پيشگاه رسولش و اميرالمؤ منين و فاطمه و حسن


وَ اِلَيْكَ بِمُوالاتِكَ وَ بِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَيْكُمْ

وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ على اَشْياعِكُمْو شما بوسيله دوستى تو و بوسيله بيزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بيزارى جستن از آسى آه شالوده ستم و ظلم بر شما را ريخت




و بيزارى جويم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ريزى کرد شالوده اين کار را و پايه گذارى کرد بر آن بنيانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پيروان شما


بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَيْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِيِّكُمْ

بيزارى جويم بدرگاه خدا و به پيشگاه شما از ايشان و تقرب جويم بسوى خدا سپس بشما بوسيله دوستيتان و دوستى دوستان شما


وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ وَ النّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ

و به بيزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بيزارى از ياران و پيروانشان


اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ

من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد


فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِياَّئِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِكُمْ

و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسيله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزيم کند بيزارى جستن از دشمنانتان را


اَنْ يَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ يُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ

به اينكه قرار دهد مرا با شما در دنيا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پيش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنيا و آخرت


وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْكُمْ

و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسنديده شما در پيش خدا و روزيم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشكار گوياى [به حق] که از شما (خاندان ) است


وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَه

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او داريد ، که عطا کند به من بوسيله مصيبتى که از ناحيه شما به من رسيده بهترين پاداشى را که مى دهد به يك مصيبت زده از مصيبتى که ديده


وَ اَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَميعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ

براستى چه مصيبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمين خدايا چنانم کن در اينجا که ايستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحيه تو درود و رحمت و آمرزشى


اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدايا قرار ده زندگيم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد


اَللّهُمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

خدايا اين روز روزى است که مبارك و ميمون دانستند آنرا بنى اميه و پسر آن زن جگرخوار (معاويه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پيامبرت که درود خدا بر او و آلش باد


فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

در هر جا و هر مكانى که توقف کرد در آن مكان پيامبرت صلى اللّه عليه و آله


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْيانَ وَ مُعوِيَةَ وَ يَزيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدينَ

خدايا لعنت کن ابوسفيان و معاويه و يزيد بن معاويه را که لعنت بر ايشان باد از جانب تو براى هميشه


وَ هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ

و اين روز روزى است که شادمان شدند به اين روز دودمان زياد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسين صلوات اللّه عليه را


اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذابَ [الاَْليمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ فى هذَا الْيَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا

خدايا پس چندين برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناك را خدايا من تقرب جويم بسوى تو در اين روز و در اين جائى که هستم


وَ اَيّامِ حَياتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ

و در تمام دوران زندگيم به بيزارى جستن از اينها و لعنت فرستادن بر ايشان و بوسيله دوست داشتن پيامبرت و خاندان پيامبرت که بر او و بر ايشان سلام باد


پس مى گوئى صد مرتبه :


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ

خدايا لعنت کن نخستين ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرين کسى که او را در اين زور و ستم پيروى کرد


اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً

خدايا لعنت کن بر گروهى که پيكار کردند با حسين عليه السلام و همراهى کردند و پيمان بستند و از هم پيروى کردند براى کشتن آن حضرت خدايا لعنت کن همه آنها را


پس مى گوئى صد مرتبه :


اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد اين زيارت را خداوند آخرين بار زيارت من از شما


اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

سلام بر حسين و بر على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين


پس مى گوئى :


اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ

خدايا مخصوص گردان نخستين ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را


اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْيانَ وَ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ

خدايا لعنت کن يزيد را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبيداللّه پسر زياد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفيان و دودمان زياد و دودمان مروان را تا روز قيامت


پس به سجده مى روى ومى گوئى :


اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرينَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظيمِ رَزِيَّتى

خدايا مخصوص تو است ستايش سپاسگزاران تو بر مصيبت زدگى آنها، ستايش خداى را بر بزرگى مصيبتم


اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَيْنِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت13:50توسط شهرام آذروند | |

دئمیشدیم؛ گئدرسن من اوللم سن سیز

سن گئتدون من اولمدیم!! باغیشلا منی !

معنی :

گفته بودم  اگه بری من میمیرم بی تو

تو رفتی…. من نمردم!! ببخش منو !

 

.

.

.

گونده منه باش ووران ایندی منه داش وورور.

ایندی منه داش ووران اوزگلره باش وورور.

اوزگه اگر داش وورا دردینه دوزمک اولار.

باخ بورا سوز بوردادی داشلاری یولداش وورور…

معنی

اونی که هر روز به من سر میزد امروز به من سنگ میزنه.

اونی که امروز به من سنگ میزنه به بیگانه ها سر میزنه.

بیگانه اکه سنگ بزنه دردشو میشه تحمل کرد.

ببین منو حرف من اینجاست سنگهارو دوست میزنه…

.

.

.

اورییمله باجارمرام او گوزلره ویریلمشام

لیل سو کیمی آخیب گلیب چاتیب سنده دورولمشام

درد اورییمده آشیب داشیب غمده منن قوجاخ ب

آتما منی زامان چاشیب بو دنیادان یورولمیشام؟اورییمله باجارمرام او گوزلره ویریلمشام

لیل سو کیمی آخیب گلیب چاتیب سنده دورولمشام

درد اورییمده آشیب داشیب غمده منن قوجاخ ب

آتما منی زامان چاشیب بو دنیادان یورولمیشام؟

تورا بس منتظر ماندم,اوتاندی لحظه لر مندن.بدان من دوستت دارم,اینان بو یاشلی

گوزلردن.سفر از تو گذر از تو,فقط یول گوزلماخ مندن.فقط با یک نگاه تو,اوچاردی غصه لر مندن.

.

.

.

بی وفا جانان یولوندا جان گویان دیواندور.شاهیدیم بو مطلبه شمعه یانان پرواندور. شمع

یولوندا یانماغا,پروانه ایلر افتخار.شمع دیر بیچاره پروانه,عجب دیواندور.

.

.

.

سن سن حیاتمن معناسی

سن سن سوگیمین رویاسی

سن سن دنیامین دنیاسی

سنی چخ ایستیرم کلم دلماسی

.

.

.

بیر دنیز دوشون سوسوز / بیر انسان دوشون موتسوز

بیر بهار دوشون چیچک سیز / بیرده منی دوشون سنسیز

هیچ الورمو؟

.

.

.

عزیزیم آشا آشا / سو گلیر داشا داشا

بیر جانم وار ثروتیم / اودا قربان داداشا

.

.

.

گل دونیانی بولوشدورک / دنیز منیم دالقا سنین

گونش منیم ایشیق سنین  / هامّیسی سنین سنده منیم

.

.

.

تو را بس منتظر ماندم / اوتاندی لحظه لر مندن

بدان من دوستت دارم / اینان بو یاشلی گوزلردن

.

.

.

سفر از تو گذر از تو / فقط یول گوزلماخ مندن

فقط با یک نگاه تو / اوچاردی غصه لر مندن

.

.

.

داغدا پائیز اولاندا / ساری سنبل سولاندا

یارا ائلچی گوندررم / اون بئش یاشی دولاندا

.

.

.

عزیزیم گؤل آلاندا / ساچا سنبل آلاندا

یاریم یادیما دوشر / الیمه گؤل آلاندا

.

.

.

گؤزوم قالدی او قاشدا / او پیکده او قاشدا

مجنون تک دلی گؤیلوم / گزیری داغدا داشدا

.

.

.

بیر گورچین کیمی دن سیزلمیشم! بولبولم یازدا چمن سیزلمیشم!

اوز دیارمدا وطن سیزلمیشم! هیچ بیلرسن نیجه سن سیزلمیشم!!!

.

.

.

داغ باشیندا اکین اولماز / اکین اولسا بیچین اولماز . . .

دنیادا مین گوزل اولسا / بیری سنین تکین اولماز . . .

.

.

.

محبت قوجالماز

عشق آزالماز

دوست آیرلماز

یاخچلیق یرده قالماز

دوست دوستی آتماز

یاریما اولسون سلام

قوی کی دییم بیر کلام

ایستییرم من سنی

ایسته منی والسلام

.

.

.

اگر بیز ایکیمیز ده یاپراق اولساق پاییز فصلینده من

سنن تئز یئره دوشه جاغام تا سن دوشنده سنی

اوز قوجاغیما آلیم .

.

.

.

گوروم شیر دنیادا پیر اولماسین

گوروم تولکو جنگلده شیر اولماسین

ستمکار خلقه امیر اولماسین

بوتون پاک اورکللر گوروم شاد اولا

مقدس آذربایجان دائم آباد اولا

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:42توسط شهرام آذروند | |

پارسینه: اندامها در زبان ترکی بر اساس یک حرف واحد نام گذاری شده اند :


دیل(زبان) دوداق(لب) داماق(کام) دیش(دندان) دیمدیک(منقار) همگی با



حرف دال شروع میشوند


هر اندامی که از بدن خارج شده با حرف ق شروع میشود


قیچ( پا) قول(دست) قاناد( بال) قویروق(دم) قارون(شکم) قولاق(گوش)


اندامهای چشم با گاف شروع می شوند


گوز(چشم) گاش(ابرو) گیله( عنبیه) گیپریک(مژه)


از بالای سر تا کمر با ب شروع میشوند


باش(سر) بوینوز( شاخ) بویون(گردن) بئل (کمر)بوخون(پشت) بورک(قلوه)



بارساق (روده)


شاید حتی بورک(کلاه) و باشماق(کفش) که در هر دو سوی بدن ما را



میوشانند از روی انتخاب بوده و یا هر اندام تیز با زاویه بدن مثل دیرناق(ناخن)



دیز(زانو) دیرسک(آرنج) دابان(پاشنه) که با د شروع شده اند.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:37توسط شهرام آذروند | |

قلعه اولتان نام دژي کهن است در شمال استان اردبيل ايران نزديک به شهر پارس‌آباد قلعه اولتان در کنار رود ارس واقع شده است و در همسايگي روستاي کهن اولتان قرار گرفته است. اين دژ در مساحت 320 هزار متر مربع بنا شده است. اين قلعه با ترکيب بجا مانده از آن يک دژ نظامي را تداعي مي‌‌ کند. اين دژ نخست بدست اشکانيان پديد آمد و تا سده 12 هجري مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به حدس و گمان هاي کاملاً علمي هنوز قسمت اعظم ساختمان ‌هاي قلعه در زير خاک مدفون است. معماري منسجم دوره اشکاني تا اسلامي در قلعه اولتان قالاسي کشف شد. باستان شناسان در کاوش قلعه اولتان قالاسي با مجموعه منسجم معماري متعلق به دوره هاي مختلف اشکاني تا اسلامي مواجه شدند که بيشتر آثار يافت شده به دوره قرن سوم و چهارم هجري و ادامه معماري دوره ساساني تعلق داشت. آثار متعددي از قبيل تنور، اطاق هاي متعدد، بخاري و چهار طبقه طاقچه نيز در فضاهاي معماري قلعه کشف شده است که با استفاده از اندود گچ تزئين شده بودند.

 

خبرگزاري ميراث فرهنگي گروه ميراث فرهنگي تازه ترين کاوش هاي باستان شناسي در محوطه قلعه تاريخي اولتان قالاسي، در اردبيل، منجر به کشف آثار متعدد معماري از دوره اشکاني تا دوران اسلامي و قاجار شد. در کاوش قلعه اولتان قالاسي با مجموعه منسجم معماري متعلق به دوره هاي مختلف اشکاني تا اسلامي مواجه شديم که بيشتر آثار يافت شده به دوره قرن سوم و چهارم هجري و در امتداد معماري دوره ساساني تعلق داشت». «در داخل حصار قلعه به گورستاني برخورد کرديم که به دوره اسلامي تعلق دارد اما کاوش ها در اين گورستان نشان داد که تدفين هاي انجام گرفته روي فضاهاي معماري دوره تاريخي بوده است که احتمالا در همان زمان تدفين از اين فضاهاي معماري خبر نداشتند.» در حصار جنوبي قلعه کاوش هاي باستان شناسي منجر به کشف مجموعه منسجم و منظمي از معماري، احتمالا متعلق به خانه اي اشرافي کشف شد که در آن حمام، دستشويي نيز يافت شد. «در حين کاوش يک توالت فرنگي پيدا کرديم که درست شبيه توالت فرنگي هاي امروزي است و احتمالا به دوران تاريخي تعلق دارد. در اين توالت با استفاده از تن پوشه هاي سفالي مسير ورود و خروج آب را تعبيه کرده بودند.» آثار متعددي از قبيل تنور، اطاق هاي متعدد، بخاري و چهار طبقه طاقچه نيز در فضاهاي معماري قلعه کشف شده است که با استفاده از اندود گچ تزئين شده بودند. «در کنار يکي از تدفين ها پايه ستوني متعلق به دوره تاريخي کشف شد که احتمالا نشان مي دهد در گذشته بناي مهمي در اين بخش از قلعه وجود داشته است.» هم چنين اطلاعات لايه نگاري در حصار قلعه نشان مي دهد که اين حصار در دوران تاريخي ساخته شده و سپس در دوره اسلامي تغييراتي در آن به وجود آمده است. اين قلعه در دوره اشکاني ساخته شد اما شکوفايي آن در دوران ساساني و اوايل اسلامي بوده است. «اولتان قالاسي با 50 هکتار وسعت يک شهر قلعه است. به اين ترتيب فضاهاي مسکوني داخل قلعه و فضاهاي صنعتي از قبيل کارگاه هاي فلزگري، شيشه گري و سفال در بيرون از قلعه بوده است.» به گفته وي دور تا دور شهر خندقي 15 متري ساخته شده است که قلعه را از گزند دشمنان در امان مي دارد. هم چنين اين خندق را به وسيله دو کنال آبي که از رود ارس کشيده شده بود؛ پر نگه مي داشتند. هيات باستان شناسي در اين فصل کاوش موفق به کشف 400 متر مربع فضاي معماري شدند که قرار است با ايجاد سوله و مرمت آثار کشف شده، اين قلعه تاريخي به سايت موزه تبديل شود. قلعه در کنار رود ارس با حصاري به بلندي 5/5 متر ساخته شده است. عرض اين حصار 3/5 متر است. بخش هاي مختلف قلعه هنوز سالم مانده و در صورت مرمت مي تواند به يک مکان گردشگري منحصربه فرد تبديل شود.» تخريب مستمر و ساخت و ساز غيرقانوني يک شرکت کشت و صنعت در محدوده حريم و عرصه محوطه باستاني"اولتان قالاسي"، پيش از اين فعاليت هاي باستان شناسي در اين شهر تاريخي را با مشکل مواجه کرده است. اين تخريب ها به مرور زمان کاهش پيدا کرده است. بخشي از قلعه تاريخي اولتان تخريب شد. فرماندار پارس آباد گفت: پيشروي رود ارس بخشي از قلعه تاريخي اولتان در اين شهرستان را تخريب کرده است. به رغم اين که تپه نادر و قلعه اولتان از آثار ارزشمند تاريخي و باستاني اين شهرستان هستند، تاکنون اعتبارات مناسبي براي مرمت و احياي اين دو اثر تخصيص نيافته است.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:32توسط شهرام آذروند | |

تاريخچه زبان منطقه

قبل از مهاجرت آرياها به فلات ايران، مردمي در اين سرزمين زندگي مي كردند كه بومي محل بودند و به زبان مخصوصي سخن مي گفتند. آمدن آرياها را بدين نواحي از بيست تا چهارده قرن قبل از ميلاد مي داند ولي تحقيقات ديگري كه در اين زمينه صورت گرفته است حكايت از آن دارد كه پنج هزار سال پيش قوم «اورارتو» كه محققان آنرا شاخهاي از نژاد آريايي مي دانند دراين ناحيه، يعني منطقه اي كه درجنوب كوههاي قفقاز از ارمنستان تا كردستان و خلخال و سراب (در شرق وجنوب اردبيل) واقع است، زندگي مي كردند. زبان هاي باستاني با آن كه دراصل و ريشه يكي بوده است به سه شكل پارسي قديم، اوستائي و پهلوي منقسم مي دانند و بيشتر زبان هاي كنوني ايران را شاخه هاي دگرگون گشته آنها مي پندارند. زبان اوستائي از آن جهت كه اوستا، كتاب ديني زردشت، بدان نوشته شده است به زبان اوستائي معروف گشته است. اين پيامبر ايران باستان از آذربايجان و به احتمال قريب به يقين از مغان اردبيل و دامنه هاي كوه سبلان برخاسته و كه همان زبان مادها بود به اين ترتيب مي توان گفت كه زبان اوستائي قديمترين زبان آريائي است كه احياناً اردبيليان باستان بدان سخن گفته اند چون مادها شكست خوردند زبان پارسي، بر اثر تسلط هخامنشيان، در آذربايجان نفوذ يافت ولي ساكنان اين منطقه باز زبان پيشين خود راحفظ كردند و حتي در عهد سلوكي ها و اشكاني ها وساساني ها نيز به زبان آذري، كه همان زبان مادي آميخته با لغاتي از زبان بوميان پيشين بود سخن مي گفتند.

زبان تركي

زبان تركي رهاورد تركان است كه با نفوذ تدريجي آنها در اين منطقه كم كم رايج گشته است. طوايف ترك نژاد براي بدست آوردن مراتع و چراگاه به سمت ايران آمدند ولي با اقتداري كه دولت هاي اشكاني و ساساني داشتند اجازه ورود به ايران نمي يافتند چون ساسانيان منقرض شدند و درنتيجه قبايل ترك بداخل ايران نفوذ كردند.

رواج زبان تركي در آذربايجان قبل از سلطنت صفويان

بعضي ها چنين پنداشته اند كه شاه اسماعيل صفوي اين زبان را رواج داد و آن را زبان مردم آذربايجان نمود در حاليكه در زمان او بيش از يكصد سال از آزادي و توطن قزلباش ها در آن نواحي مي گذشت و لذا وقتي كه شاه اسماعيل قيام كرد زبان تركي بين مردم آذربايجان شايع بود و عامه نيز بدان سخن مي گفتند.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:29توسط شهرام آذروند | |

زبان ترکی مادر و شاخه های آن، خانواده ای از گروه زبان ها ی التصاقی به شمار می روند، و زبان های التصاقی به دو گروه اورال و آلتاییک تقسیم می شود که ترکی متعلق به خانواده ی زبان های آلتاییک می باشد و از لحاظ ساختاری نیز به خانواده ی دیگر این گروه یعنی خانواده ی زبانی فین و اوغور بسیار نزدیک است

زبانهای اورال-آلتاي:

زبانهاي اورال-آلتاي از شاخه‌ي زبانهاب التصاقي (آگلوتيناتيو) مي‌باشند. در ساختار اين زبانها ريشه افعال موقع صرف تغيير نكرده و ثابت مي‌ماند. در اين زبانها پيشوند، ‌ميانوند وجود ندارد. كلمات با استفاده از پسوندها ساخته ‌مي‌شوند. از اينرو به اين خانواده‌ي زباني، زبانهاي پسوندي نيز مي‌گويند.

خويشاوندي زبانهاي اورال-آلتاي بر اساس مشابهت‌هاي زير مي‌باشند:

1- هر دو خانواده جزو زبانهاي التصاقي (آگلوتيناتيو) بوده و قوانين ساختاري هر دو زبان يكي مي‌باشد.

2- استروكتور و ساختار هر دو زبان هيچ تفاوتي با هم ندارند.

3- هماهنگي حروف باصدا (قانون هماهنگي اصوات//قانون توالي)در هر دو زبان موجود است.

4- به عقيده‌ي دانشمند و زبان‌شناس مشهور «لازول رازوني» فراواني حروف صدادار و كمي حروف بي‌صدا و عدم بكارگيري حروف بي صدا در اوّل كلمه ازخصوصيّات مشترك اين دو خانواده‌ي زباني مي‌باشد.

5- وجود اضافات هم به عنوان پسوند در صرف افعال و هم در ساخت كلمه در زبانهاي اورال-آلتاي از مشابهت‌هاي مهم و قابل توجه مي‌باشد.

6- در هر دو خانواده‌ي زباني مشابهت‌هاي لغوي و لغات مشترك فراواني موجود است.

علاوه بر زبان ترکی، زبان های کره ای ، ژاپنی ، فنلاندی ، بلغاری ، مجاری و . . . نیز در گروه زبان های التصاقی قرار دارند .

براساس تحقیقات موسسه ی زبانشناسی اروپایی – آمریکایی ASTM ، بیش از 19 درصد کلمات زبان انگلیسی ، 39 درصد کلمات زبان ایتالیایی ، 17 درصد زبان آلمانی و 9 درصد زبان فرانسه و . . . بطور مستقیم ترکی می باشند. زبان ترکی از لحاظ گرامر و قواعد یکی ازقویترین زبان های دنیاست و از نظر سازمان یونسکو نیز سومین زبان غنی و قدرتمند زنده ی دنیا بشمار می رود .

علی رغم اینکه زبان ترکی مادر بنا به مصالح سیاسی به شاخه های گوناگون تقسیم شده است، اما در اصل یک زبان ترکی در دنیا وجود دارد .

زبان ترکی به زیرشاخه هایی از جمله ترکی خراسانی ، ترکی آذربایجانی ، ترکی ترکمنی ، ترکی قشقایی ، ترکی تاتار ، ترکی ازبکی ، ترکی باشقورتی ، ترکی اویغوری و . . . تقسیم می شود .

تارخ زبان ترکی و اقوام ترک در ایران به اقوام بین النهرین یعنی حدودا هزاره های پیش از میلاد باز می گردد و به اقوامی چون سومر ، ایلام ، سکا ، گوت ، کاس ، اورارتو ، ماد ، هیتی ، میتانی ، اشکانی و . . . می رسد .

در ایران زبان ترکی به گروهای ترکی خراسانی، ترکی آذربایجان، ترکی قشقایی، ترکی ترکمنی، ترکی افشار و ترکی خلج تقسیم می شوند.

ترکی خراسان :

ترکی خراسان به خانواده ترکی اوغوز و یا ترکان غربی تعلق دارد و از نظر زبان ‌شناسی شاخه ترکی اوغوز شامل ترکی ترکیه، ترکی آذربایجان، ترکی خراسان، ترکی ترکمنستان، ترکی قشقایی، ترکی منطقه خوارزم و ترکی خیوه ازبکستان و … می‌باشد.

تقسیم بندی ساختاری زبانهای دنیا :

زبانهای زنده دنیا را علاوه بر منشا برحسب ساختار نیز به 4 دسته عمده تقسیم نموده اند:
1- تك هجایی: مثل زبان چینی كه درآن هر كلمه بیشتراز یك هجا ندارد و براساس موقعیت کلمه درجمله معانی، متعددی می دهد.
2- قالبی: مثل زبان عربی كه كلمات آن درقالب (ابواب و اوزان) خاصی شكل می گیرند. دربعضی ازتقسیم بندی ها این مورد جز زبانهای تحلیلی دسته بندی گردیده است .
3- تحلیلی: مثل زبان فارسی و زبانهای اروپایی كه در ساخت هر كلمه تازه، بن كلمه تماما زیر و رو می گردد. مثل کلمه انگلیسی رفتن(go)، كه شكل اصلی فعل درافعال گذشته قابل تشخیص نیست ( Go –went-gone).
4- التصاقی: كه تركی از این گروه است و در ساختار آن، كلمه همیشه دارای یك بن ثابت است و كلمات با افزودن پسوند به این “بن” ثابت ساخته میشوند. مثال:”بن ” فعل” آل ” (بگیر) در افعال ” آلدیم، آلمیشام ” و … .ثابت است.

زبان ترکی زیر شاخه ی زبان های التصاقی یا پیوندی می باشد. دراین گروه زبانی از پیشوند و میانوند خبری نیست و فقط پسوند وجود دارد. دراین گونه ی زبان ها، ریشه ی اصلی فعل هیچ تغییری نمی کند و به همین خاطرتقریبا هیچ فعل بی قاعده ای درآن وجود ندارد . (به استثنای فعل کمکی ایمک/بودن ) .

دراین گروه زبانی فقط با اضافه شدن پسوند به ریشه، کلمه ی جدید ساخته می شود و عمل اضافه شدن پسوند تا چندین مرحله می تواند ادامه یابد .

زیاد بودن تعداد پسوند ها دراین گروه زبانی باعث می شود که دایره ی لغات دراین زبان ها ، بسیار گسترده باشد و این گستردگی فقط به پسوند ها محدود نمی شود بلکه در معانی نیز گسترش می یابد. از لحاظ ساختن کلمه ، ترکی زایاترین زبان دنیا است و حدود 2400 فعل را در خود جای داده است که بیشترین تعداد در بین تمام زبان هاست .

خصوصیات کلی زبانهای تركی :

خانواده زبان تركی به عنوان سومین زبان قدرتمند و قانون مند دنیا ، دارای 29 لهجه است ازاین میان، 20 لهجه دارای كتابت و ادبیات كتبی می باشند. اعضای خانواده زبان تركی اشتراك نزدیكی به هم نشان می دهند. این همانندی درعرصه آواشناسی ، مورفولوژی و ساختار نحوی آنهاست. خصوصیات و ویژگی های زبان تركی درمیان لهجه های مختلف آن یكسان و شامل موارد ذیل می باشد:

1- در بین صداهای كلمات هم آهنگی(قانون توالي) اصوات در كلمات وجود دارد. این خاصیت بین تمام زبان های خانواده ی اورال آلتایی وجود دارد . قانون هماهنگی اصوات كه باعث راحتی تلفظ و خوش آهنگی می گردد.یعنی صداهای كلفت(O – U- A – I) و صداهای نازك ( Ü – Ö – İ- Ə – E) نمی توانند در ریشه یك كلمه با هم مخلوط شوند. مثال گورمک ((Görmək , قالماق ( Qalmaq) تركها هنگام صحبت كردن به فارسی به طور غریزی این قانون را به كار می برند. مثلا سمیه را سومایا ” ( Sumaya ) و عباس را “” آبباس (Abbas ) ذكر می كنند.
2- دراین زبانهاحرف جنس و حرف تعریف موجود نیست و اسامي هرگز جنسيّت ندارند. [نبودن جنسيّت مذكر و مونث در اسامي] . جنسیت در بین کلمات زبان ترکی وجود ندارد و به جای آن مقام انسان نسبت به جانداران و جانداران نسبت به بی جانان ارجح تر می باشد
3- بدلیل التصاقي یا پیوندی بودن این زبانها، صرف به وسیله اضافه كردن پسوند صورت می گیرد و كاربرد كلمات به شكل التصاقي مي‌باشد. [كاربرد و ساختار كلمات پسوندي مي‌باشد.] : آل +دیم، آل+دین و… .
4- فعلي دال بر مالكيّت دراين زبانها موجود نيست ولی درصرف اسامی پسوند ملكی به كار می رود : آل + دیغیم= آلدیغیم
5- اشكال افعال غنی و متنوع است و صرف افعال دراين زبانها مغاير با زبانهاي هند و اروپايي است. در اين زبانها ريشه فعل هنگام صرف ثابت مانده و تغيير نمي‌كند.

6- حرف جر بعد ازكلمه می آید: ائودن به معنای ازخانه.
7- صفت قبل از اسم می آید: قاراداغ .
8- بعد ازاعداد علامت جمع به كار نمی رود. شمارش طبق اصول معین صورت می گیرد.
9- شكل مقابله صفات با پسوند مفعول منهي بكار مي‌رود و مقایسه با مفعول منه صورت می پذیرد: مندن آلچاق
10- برای فعل معین به جای داشتن از بودن (ایمك) استفاده می شود. فعل در آخر جمله می آید.
11- پسوند سوالی موجود است: گلدین می؟ یا گوردون مو؟ و …
12- به جای حرف ربط از اشكال فعل استفاده می شود:” گوردوگوم داغ ” به معنای كوهی كه دیدم كه به غلط بعضی ” او داغ كی گوردوم” می گویند.

13- كلمات تركی انعطاف زیادی برای اصطلاح سازی دارند. مثلا ازكلمات باش (سر)، گوز(چشم) و دیل(زبان) بیش از دویست اصطلاح و تعبیر وجود دارد. مانند: دیل آچماق – دیللنمه ك – دیلی توتولماق. باش وورماق، باش چكمه ك، باش ایمه ك و … .
14- پسوند های تركی غنی و متنوع است و امكان ساخت لغات نو را بالا می برد. پسوندهایی مثل “چی، لیك، لی، سیز، جیل” و ..….
15- زبان تركی حدود 24000 فعل دارد. افعال تركی به جز فعل ناقص ” ایمك”/ بودن، همگی باقاعده اند.
16- افعال متعدی تركی با اضافه كردن پسوند به فعل لازم به راحتی ساخته می شوند: اویناماق=بازی كردن (لازم) ، اویناتماق=چیزی را بازی دادن (متعدی). افعال متعدی درجه دو و سه هم در تركی قابل ساخت است: وورماق (متعدی) به معنای زدن- ووردورماق (متعددی درجه دو)، به معنی به وسیله كسی زدن – ووردوتدورماق (متعددی درجه سه) به معنای وسیله زدن كسی را فراهم آوردن.

17- در زبان تركی كلماتی با اختلاف جزیی در معنی وجود دارند كه درسایر زبانها كمتر نظیرآن دیده می شود. مثلا برای دعوا كردن كلماتی مثل : ساواشماق – دویوشمه ك – توتوشماق- توقوشماق – چیرپیشماق – ووروشماق و … وجود دارد كه هر كدام نوع خاصی ازدرگیری را مطرح می كند. حتی درترکی ماست‌ها با توجه به مراحلی که دارند و با هر تغییردرحالت آن‌ها، نامشان نیزعوض می‌شود: قاتوق ، سیزمه، دوراق .

18- وفور پسوند درافعال و تركیب پسوندها و حالات افعال تركی به خلق كلماتی منجر می شود كه بیان آنها در سایر زبانها با یك یا چند جمله امكان پذیر است.مثل ” سئویشدیرمه لیییك ” (( یک فعل تركی) به معنی ” آنها را باید وادار كنیم كه همدیگر را دوست داشته باشند ” (دو جمله فارسی).
19- نفوذ بسیاری از لغات تركی در سایر زبانها. مثلا حضور كلمات یوغورت (ماست)، دیب (عمق)، یاشماق (روبند) و … در زبان انگلیسی. و یا كلماتی بین المللی مثل چاققال (شغال) كه در زبانهای عربی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و فارسی به اشكال مختلف دیده می شود. همچنین می توان از راهیابی چند هزار لغت تركی به فارسی اشاره نمود كه جز كلمات مصطلح و روزمره زبان فارسی است. مثل: آقا ، خانم، اتو، سراغ، بشقاب و اكثر لوازم آشپزخانه، دوقلو، باتلاق، چوپان، چكش، چادر و… ..

20- حروب بي‌صدا در اوّل كلمه بكاري نمي‌رود.

21- حرف بي صداي «ر» در اوّل كلمات بكار نمي‌رود.

22- ادات معلوم و مجهول در اسامي بكار نمي‌رود.

23- در اين زبانها هرگز پيشوند و ميانوند وجود ندارد و فقط پسوند بكار مي رود.(بجز پیشوند لاپ علامت صفت عالی)

24- كمي آدات استفهام. [كم بودن ادات سؤال.]

25- كمي حروف ربط.

26- ادات اشاره قبل از اسامي و اسامي قبل از فعل مي‌آيند.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:15توسط شهرام آذروند | |

 

 

 

عدم سرمایه‌گذاری مناسب در بخش کشاورزی و محیط زیست دریاچه ارومیه، ضمن تقویت احتمال خشک شدن آن، می‌تواند توده‌ای 8 میلیارد تنی نمک و خروارها مواد سمی و فلزات سنگین در زمین به جا گذارد.

دریاچه ارومیه که در گذشته «چیچست» نامیده می‌شد به دلیل داشتن ارزش‌های اکولوژیک و منحصر به‌فرد، در سال 1346 بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور، به عنوان منطقه حفاظت شده و طبق مصوبه شماره 63 شورای عالی در سال 1354 به عنوان پارک ملی ارتقا یافت.
همچنین در سال 1356 بر اساس مصوبات «
MAB
» (انسان و کره مسکون) به عنوان یکی از مناطق بین‌المللی ذخیره‌گاه‌های زیست کره در سطح جهان به ثبت رسیده است.
این دریاچه با تمام جزایر آن در سال 1354 به عنوان یکی از تالاب‌های بین‌المللی در کنوانسیون رامسر ثبت و از سوی مؤسسه بین‌المللی تالاب‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین مناطق مهم پرندگان انتخاب شد.
در حال حاضر، در این دریاچه 27 گونه پستاندار، 212 گونه پرنده، 41 گونه خزنده، هفت‌‌گونه دوزیست و 26گونه ماهی زیست می‌کند.
دریاچه ارومیه دارای 102 جزیره است که همه آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان ذخیره‌گاه طبیعی جهان به ثبت رسیده است.
اما این زیست بوم با تمام دار و ندارش رو به نابودی است، زیرا به گفته مسئولان سازمان محیط زیست، کاهش میزان نزولات جوی، پایین بودن بازده آبیاری کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و عدم اختصاص آب کافی برای تأمین نیاز بیولوژیکی رودخانه‌های منتهی به دریاچه از عوامل تشدیدکننده بحران و کویری شدن منطقه به شمار می‌رود.
چند سالی است که عوامل مختلف دست به دست هم داده‌اند تا منحصر به‌فردترین تالاب جهان به دلیل میزان پسرفت آب، به تهدیدی جدی برای ساکنان منطقه تبدیل شود، در نتیجه پس روی آب دریاچه، وسعت آن به میزان قابل توجهی کاهش یافته و برخی قسمت‌های جنوبی دریاچه غیرقابل دسترسی و تبدیل به نمک‌زار شده است که این پدیده می‌تواند فجایع زیست محیطی بسیار زیادی را همراه داشته باشد که یکی از آنها، به جای ماندن روستاهای خالی از سکنه در شرق این دریاچه است. هم اکنون پنج روستای حاشیه این دریاچه، خالی از سکنه شده‌اند.

*شوره‌زارهای حاشیه دریا روز به روز وسیع‌تر و آب‌های زیرسطحی نیز شورتر می‌شوند
بادهای نمکی در آینده به یکی از تهدیدهای جدی منطقه تبدیل می‌شود و به گفته مسئولان امر، مزارع درجه یک حاشیه دریاچه ارومیه با تهدید نابودی مواجهند.
بر اساس برآورد کارشناسان، 70 درصد علت کاهش آب دریاچه ارومیه، شرایط طبیعی و اقلیمی از قبیل تبخیر است و تنها 30 درصد توسط عوامل انسانی صورت می‌گیرد.
همچنین چند سالی است که عوامل مختلف دست به دست هم داده‌اند تا شورترین دریاچه جهان به دلیل میزان پسرفت آب، به تهدیدی جدی برای ساکنان منطقه تبدیل شود، در نتیجه پس‌روی آب دریاچه وسعت آن به میزان قابل توجهی کاهش یافته و برخی قسمت‌های جنوبی دریاچه غیرقابل دسترسی و تبدیل به نمک‌زار شده است که این پدیده می‌تواند فجایع زیست محیطی بسیار زیادی را همراه داشته باشد.
در حالی که انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه از سوی استاندار وقت، معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی و تعداد دیگری از کارشناسان و مسئولان به شدت پیگیری می‌شد، این پیگیری‌های هنوز هم ادامه دارد.
موافقان انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه ارومیه با تاکید بر اینکه در حال حاضر مهم‌ترین راهکار پیشنهادی برای جلوگیری از روند خشکیدن این دریاچه انتقال آب از رودخانه‌های پرآب منطقه از جمله ارس به آن است، پیگیری جدی این طرح را خواستارند.
آنان معتقدند بی‌توجهی مسئولان به اتخاذ تصمیم مناسب و عدم اجرای طرح‌هایی از این دست سبب وارد آمدن خسارات جبران‌ناپذیری بر محیط زیست منطقه می‌شود.
البته برخی از کارشناسان با ارائه طرح‌هایی خواستار انتقال آب دریای خزر و حتی آزاد کردن آب ذخیره شده در پشت حدود 40 سد و بند موجود در رودخانه‌های حوزه آبریز دریاچه ارومیه در استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان هستند، اما طبیعی است انتقال آب رودخانه ارس با توجه به نزدیکی جغرافیایی و محق بودن ایران در برداشت سهم حق‌آبه خود از این رودخانه، طرحی عملیاتی و اجرایی تلقی شده و موافقان بیشتری داشته باشد.
محمد اشرف‌نیا، معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی در این زمینه می‌گوید: آب رودخانه پرآب ارس از طریق خط لوله به اراضی اطراف و حتی پشت تبریز منتقل می‌شود، بنابراین ادامه این خط لوله می‌تواند تا دریاچه ارومیه امتداد یابد.

*خسارت به بخش کشاورزی
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان آذربایجان‌شرقی گفت: با کاهش آب دریاچه ارومیه‌150 هکتار از اراضی کشاورزی استان دچار خسارت شده است.
بیوک رئیسی، بیشترین دلیل کاهش آب این بزرگ‌ترین دریاچه ایران را شرایط اقلیمی می‌داند و می‌گوید: استفاده بدون برنامه از آب دریاچه برای کشت محصولات کشاورزی و ساخت و سازها سبب افت شدید آب این دریاچه شده است.
وی با اشاره به این که با پیگیری‌های صورت گرفته‌ از طرف دفتر حمایت از تالاب‌های ایران، انتقال از دریاچه خزر به ارومیه‌ منتفی است، گفت: تامین‌ آب دریاچه ارومیه‌ از رودخانه ارس از مواردی است که قابل بررسی است.
مدیر کل محیط زیست آذربایجان شرقی همچنین با اشاره به تدوین نسخه نهایی طرح جامع نجات دریاچه ارومیه گفت: مردم چند سال صبر کرده‌اند، چند ماه دیگر هم تحمل کنند تا این طرح تدوین و به مرحله اجرا برسد.
رئیسی اضافه کرد: در طی سفر سوم رئیس جمهور به آذربایجان شرقی و در جلسه هیئت دولت مصوب شد که سازمان محیط زیست طرحی را طی یک ماه تهیه کند که این طرح با حضور مسئولان ارشد ملی در کمیسیون‌های ذی‌ربط مطرح شد.
وی، این طرح را مشتمل بر بررسی‌های علمی و منطقی دانست و گفت: در این طرح جامع نگرش‌های مختلف برای تامین کسری آب دریاچه و همچنین تعیین محل انتقال آب به آن ارائه شده که در کوتاه مدت می‌تواند دریاچه ارومیه را نجات دهد.

*چالش بزرگ توسعه استان
معاون برنامه‌ریزی استانداری نیز معضل زیست‌محیطی دریاچه ارومیه‌ را بزرگ‌ترین چالش اساسی توسعه استان می‌داند.
فرخ مسجدی، تشکیل کمیته ‌ویژه بحران دریاچه ارومیه‌ ‌برای بررسی و ارائه راهکارهای اجرایی مقابله با آثار و آسیب‌های آن را ضروری می‌داند و از سازه‌های محیط‌ زیست، آب منطقه‌ای و جهاد کشاورزی به عنوان متولیان اصلی اکوسیستم و محیط زیست می‌خواهد برای جلوگیری از بحران زیست محیطی بیش از پیش فعال شوند.
وی تصریح می‌کند: بنا به اظهارات کارشناسان اگر روند کاهش آب به همین شکل ادامه یابد، هفت سال دیگر بخش جنوبی دریاچه ارومیه‌ به دلیل عمق‌کم بودن خشک می‌شود.
مسجدی اظهار داشت: بنا به اظهار همین کارشناسان خشکی این دریاچه کشاورزی منطقه را روبه نابودی خواهد کشاند، چرا که ابعاد این کویر نمک سبب تغییر آب و هوایی در منطقه می‌شود و نمک به سمت مزارع حرکت خواهد کرد و کشتزارهای منطقه را از بین خواهد برد.

*ضرورت همکاری شرکت آب منطقه‌ای
رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان نیز با اشاره به اینکه پمپاژ آب رودخانه ارس برای 8 هزار هکتار اراضی دشت گلفرج آماده است، گفت: با همکاری شرکت آب منطقه‌ای، انتقال آب رودخانه ارس به اراضی کشاورزی حوزه دریاچه ارومیه‌ ممکن است.
مسعود محمدیان خاطرنشان کرده است: براساس مطالعات صورت گرفته‌ در مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی استان روند شوری اراضی حوزه این دریاچه رو به افزایش است.
وی طوفان‌های نمکی را هم معضلی برای کشاورزی منطقه می‌داند و ‌می‌گوید: این طوفان‌ها در مرحله اول در باغات اثر گذاشته‌ ‌و موجب خشک شدن درختان می‌شود.
محمدیان همچنین می‌گوید: با وجود افزایش بارندگی سال‌جاری شاهد کاهش حجم دریاچه هستیم که این موضوع سبب شده است غلظت نمک اراضی به مرز فوق اشباع برسد در واقع در مورد کشاورزی منطقه خطر به صدا درآمده است.

*با خشک شدن دریاچه ارومیه، آذربایجان کویر می‌شود
عضو شورای شهر تبریز نیز با تاکید بر لزوم اقدام هرچه سریع‌تر مسئولان برای نجات دریاچه ارومیه گفت: خشک شدن دریاچه، آذربایجان را به یک کویر برهوت تبدیل می‌کند.
بهروز خاماچی افزود: اگر کاری در زمینه احیای این دریاچه صورت نگیرد روزی می‌رسد که طوفانی مشابه طوفان عراق در اینجا به پا می‌شود، منتهی آن طوفان مقطعی بود، اما اگر این دریاچه شوره‌زار شود بادهای دائمی حاصل از آن مانع از ادامه زندگی در تبریز، ارومیه و میانه و سایر شهرهای ساحلی می‌شود.
وی با اشاره به کارهای ممکن در نجات این دریاچه گفت: تاکنون راه‌های مختلفی مانند انتقال آب از دریای خزر، رود ارس و یا زاب صغیر مطرح شده که با امکان سنجی می‌توان کاراترین راه را عملیاتی کرد.
خاماچی، دریاچه ارومیه را دومین دریاچه جهان از نظر شوری و داشتن گیاهان و جلبک‌ها و موجودات زنده دانست و گفت: متاسفانه طی سال‌های اخیر علاوه بر مسدود شدن ورود آب‌های شیرین به این دریاچه، آب‌های زیرزمینی و چاه‌های عمیق نیز قطع شده‌اند که شهرهای اطراف دریاچه را با بحران روبه رو کرده است.
وی این دریاچه را نمادی از شرف آذربایجان و ایران دانست و گفت: دریاچه ارومیه از هزاران سال قبل چشم و چراغ ایران بوده و اکنون نیازمند حفظ و احیاست.

*تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه غیرقابل کنترل خواهد بود
عضو هیئت مؤسس انجمن نجات دریاچه ارومیه می‌گوید: تبعات منفی خشک شدن دریاچه ارومیه تا شعاع 100 کیلومتری غیرقابل کنترل خواهد بود.
علی قنبری می‌افزاید: گسترش اراضی کشاورزی بدون لحاظ ظرفیت منطقه، تداوم شرایط اقلیمی، ذخیره آب در پشت سدهای پرتعداد مخزنی حوزه آبریز و عدم سرمایه‌گذاری مناسب در بخش کشاورزی و محیط زیست دریاچه ارومیه، ضمن تقویت احتمال خشک شدن آن، می‌تواند توده‌ای 8 میلیارد تنی نمک و خروارها مواد سمی و فلزات سنگین در زمین برجای گذارد.
وی قبلا گفته‌ بود که دریاچه فوق یکی از نمادهای طبیعی منطقه به شمار می‌رود.
قنبری، دریاچه «آرال» را نمونه مشابه این دریاچه می‌داند که با وضعیت مشابهی رو به رو بوده و در حال حاضر از نابودی نجات یافته ‌است و این نمونه می‌تواند تجربه‌ای باشد برای ما که نتوانیم ارومیه‌ را نجات دهیم.
وی در ادامه بر ضرورت استفاده بهینه از آب دریاچه در امر کشاروزی تاکید کرده و سه پیشنهاد در این خصوص داده بود که آن سه عبارتند از، استفاده از آب دریاچه با تدوین برنامه‌ای جامع، استفاده از روش‌های نوین باروری ابرها و تامین ‌آب دریاچه از طریق کشورهای منطقه و همجوار.

*همگرایی فرابخشی مسئولات ذی‌ربط برای نجات دریاچه
مدیریت حوضه آبریز دریاچه ارومیه با اشاره به همگرایی فرابخشی دست‌اندرکاران بخش‌های دولتی و غیردولتی در تداوم مباحث تخصصی مرتبط با حفاظت زیست بوم دریاچه ارومیه، خاطرنشان کرد: مصارف آب‌های سطحی و زیرزمینی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه واقع در استان آذربایجان شرقی به ترتیب 591 و 830 میلیون مترمکعب و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال 1385، برابر 2 میلیون و 740 هزار نفر است که سرانه مصرف آب برای هر نفر 520 مترمکعب در سال است.
علی هاشمی تصریح کرد: بیش از 60 درصد از خط ساحلی دریاچه و قسمت کم عمق آن در استان آذربایجان شرقی قرار دارد، از این رو بیشترین اثرات سوء ناشی از پس‌روی متوجه این استان می‌شود.
وی همچنین با اشاره به برخی مشکلات ناشی از ظهور اراضی شور، انتقال نمک به اراضی ساحلی، شور شدن آب‌های مجاور زیرزمینی، خشک شدن باغات و اراضی و در نتیجه مهاجرت بی‌رویه روستاییان به شهرها و اشتغال آنان به کارهای کاذب را مورد تاکید قرار داد.
هاشمی افزود: مجموع جمعیت ساکن در شهرستان‌های واقع در حوضه آبریز دریاچه ارومیه واقع در این استان حدود 2 میلیون و 740 هزار نفر و مساحت حوزه 21 هزار و 364 کیلومتر مربع است به عبارت دیگر در هر مترمربع 128 نفر ساکن هستند که نشان‌دهنده تراکم بالای جمعیتی در این حوضه است.
وی با اشاره به ارزش اقتصادی، اجتماعی دریاچه ارومیه اظهار امیدواری کرد که بتوان با بهره‌گیری از خرد جمعی و توان هم‌افزایی، مقدمات لازم برای تصمیم‌گیری‌های آینده را فراهم آورد.

*فرصت سه ماهه محیط زیست
نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی می‌گوید: هیئت دولت برای مقابله با خشک شدن دریاچه ارومیه به محیط زیست سه ماه فرصت داده است.
رضا رحمانی با اشاره به تهدیدات ناشی از خشکی دریاچه ارومیه خاطرنشان کرد: در خصوص خشکی دریاچه ارومیه با خطر جدی مواجه هستیم که این مسئله برای تمام شهرهای منطقه خطرزاست و اگر اقدام جدی از سوی مسئولان ذی‌ربط انجام نگیرد، سلامت انسان‌ها و اکوسیستم منطقه و گونه‌های گیاهی و حیوانی آن در خطر است.
وی با بیان اینکه رئیس محیط زیست کشور را به این موضوع حساس کرده‌ایم، افزود: این موضوع در جلسه هیئت دولت نیز از سوی رئیس محیط زیست مطرح شده است و مصوب شده که در طی سه ماه محیط زیست طرحش را اعلام کند که مسئولان استانی و منطقه‌ای نیز باید سر این موضوع جدی باشند.

* انتقال آب از خزر تنها راه نجات دریاچه
رئیس انجمن حفاظت از دریاچه ارومیه با اشاره به راه‌های مورد نظر در نجات دریاچه گفت: در حال حاضر مهم‌ترین گام در نجات دریاچه ایجاد آبخیزداری و انتقال آب از دریای خزر است.
محمد زیدی افزود: البته دیگر منابع موجود از قبیل «زاب» نیز در تحقیقات مورد نظر است، اما تنها دریاچه‌ای که با دریای آزاد در ارتباط بوده و قابل افزایش است دریای خزر است که با ارتفاع یک‌هزار و 365 متر انتقال آب از آن از طریق گردنه حیران و «آجی چای» را ممکن می‌سازد.
وی اظهار داشت: انتقال آب به این دریاچه راهکاری مهم و عملی است که باید به گوش مسئولان برسد تا نگذاریم این دریاچه به کویر نمک تبدیل شود.
زیدی، با اشاره به فعالیت این انجمن در حفظ و حمایت از دریاچه ارومیه گفت: انجمن نجات دریاچه ارومیه از یک سال پیش تحقیق و تفحص برای چگونگی نجات دریاچه را آغاز کرده است و بنا را بر این گذاشته که هر کار صورت گرفته بدون زیان‌دهی به بخش‌های اقتصادی و زیست محیطی باشد.

*آرتمیا در معرض خطر
تغییر شدید غلظت دریاچه سبب شده که «آرتمیا»، تنها موجود زنده این دریاچه که بسیار ارزشمند است، در معرض خطر نابودی کامل قرار گیرد.
این در حالی است که با توجه به این که ارزش «سیست آرتمیا» در بازارهای جهانی با توجه به کیفیت آن حدود 120 تا 200 دلار است، بنابراین تنها ارزش سیست تولیدی در یک سال به احتساب پایین‌ترین قیمت در همان سال نخست حدودا یک میلیون ریال یعنی سه برابر کل سرمایه‌گذاری ثابت و غیرثابت است یعنی سودآوری این سرمایه‌گذاری از همان ابتدا در حدود 10 میلیون ریال به ازای هر 100 هکتار زمین در سال برآورد می‌شود.
«آرتمیا»، سخت پوستی فیلترکننده غیرانتخابی که کلیه ذرات کمتر از 50 میکرون را تغذیه می‌کند و در آب‌های بسیار شور زندگی می‌کند که هیچ‌گونه وسیله دفاعی ندارند.
در ایران در دریاچه‌های ارومیه، مهارلو، طشک، بختگان و آبگیرهای نظیر نوق رفسنجان،کال‌شور گناباد و حوض سلطان قم وجود دارند.
بی‌شک هرگونه تغییر در ساختار اکولوژیکی اکوسیستم‌ها در وهله نخست ذخایر اکولوژیکی آن اکوسیستم (اعم از گونه‌های گیاهی و جانوری) را تحت تأثیر قرار می‌دهد، به این ترتیب «آرتمیای» دریاچه ارومیه نیز از آسیب‌های زیست محیطی اخیر در امان نبوده است.
در یک دهه گذشته مطالعات ارزشمندی درباره ذخایر «آرتمیا» در این دریاچه انجام شده است، نخستین تحقیق در این زمینه از سوی محققان بلژیکی در سال
۱۳۷۴ (دوره پر آبی) صورت گرفته و براساس نتایج منتشره میزان سیست (تخم) تولید شده «آرتمیا» در سال ۷۴ به طور متوسط ۴ هزا رو ۴۰۰ تن در نیم متر از سطح دریاچه گزارش شده است.
نتایج ارزیابی ذخایر دریاچه ارومیه در سال
۱۳۸۲ (دوره کم آبی) که از سوی پژوهشکده «آرتمیا» و جانوران آبزی دانشگاه ارومیه به انجام رسیده، نشان می‌دهد که در این دوره (تیر و مرداد ۱۳۸۲) متوسط «سیست آرتمیای» موجود در نیم متر از سطح دریاچه برابر ۲۹
سیست در لیتر بوده است.
همان‌طور که اشاره شد این دو مطالعه در دو دوره کم آبی و پرآبی دریاچه انجام گرفته و نتایج آن از نظر تحلیل‌های اکولوژیکی بسیار حائز اهمیت است، ولی اطلاعات آن به دلیل معادل نبودن یافته‌های علمی قابل مقایسه نیست و نمی‌توان تحلیلی از تغییرات ذخایر آرتمیا در این دو دوره را استنباط کرد و به واقع یک سند علمی در این مورد که آیا در دوره کم آبی دریاچه ارومیه، «آرتمیا» با بحران زیست محیطی مواجه بوده یا نه، موجود نیست.
بنابراین نتایج حاصله می‌باید به شکل صحیح معادل‌سازی شوند، برای این منظور نیاز به مساحت دریاچه ارومیه در سال‌های
۱۳۷۴ و ۱۳۸۲ است، طبق گزارش منتشر شده از سوی دانشگاه «گنت بلژیک» مساحت دریاچه در سال ۱۳۷۴ معادل ۵ هزار و ۵۰۰
کیلومتر مربع برآورد و همه محاسبات براساس آن صورت پذیرفته است.
در این صورت تنها مشکل باقی، برآورد مساحت دریاچه در سال
۱۳۸۲ است که با استفاده از عکس‌های ماهواره‌ای، نرم افزار فتوشاپ و نرم افزار اتوکد مساحت دریاچه ارومیه برای سال ۱۳۸۲ معادل ۴ هزار و ۳۰۳
کیلومتر مربع محاسبه شد.
دریاچه ارومیه از نظر سطح آب‌های آزاد، بیستمین دریاچه جهان از لحاظ وسعت و شورترین بعد از بحرالمیت محسوب می‌شود.
طول دریاچه از 130 تا 146 کیلومتر و عرض آن از 58 کیلومتر تا 15 کیلومتر (بین کوه زنبیل و جزیره اسلامی) متغیر است.
حجم آب دریاچه ارومیه در مساحت 5 هزار و 822 کیلومتر مربع و با عمق متوسط 5/4 متر بیش از 31 میلیارد مترمکعب برآورد شده است.
حوضه آب‌ریز دریاچه ارومیه دارای 52 هزار و 47 کیلومتر مربع بوده که در استان‌های آذربایجان غربی، شرقی، کردستان و قسمت بسیار کمی نیز در کشور ترکیه است.


+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت12:1توسط شهرام آذروند | |

 

I heard
that you're settled down
that you
found a girl
and your
married now

I heard
that your dreams came true
I guess she gave you things
I didnt give to you

oh friend
why you so shy
aint like you to hold back
or hide from the light

I hate to turn up out of the blue uninvited
but I couldn't stay away I couldn't fight it
I hoped you'd see my face and be reminded
that for me
it isn't over

nevermind
I'll find someone like you
I wish nothing but the best
for you too
don't forget me
I beg
I'll remember you still
sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead


sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead
yeah

you know how the time flies
only yesterday
it was the time of our lives
we were born and bred
in a summer haze
bound by the surprise
of our glory days

I hate to turn up out of the blue uninvited
but I couldn't stay away I couldn't fight it

I hoped you'd see my face and be reminded
that for me
it isn't over

nevermind
I'll find someone like you
I wish nothing but the best
for you too
don't forget me
I beg
I'll remember you still
sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead

nothing compares
no worries or cares
regrets and mistakes
and memories made
who would have known
how bittersweet
this would taste

nevermind
I'll find someone like you
I wish nothing but the best
for you too
don't forget me
i beg
I'll remember you still
sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead

nevermind
I'll find someone like you
I wish nothing but the best
for you too
don't forget me
I beg
I'll remember you still
sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead

sometimes it lasts in love
but sometimes it hurts instead

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت11:52توسط شهرام آذروند | |


 

 

یار دبستانی من

با من و همراه منی

چوب الف بر سر ما

 

بغض من و آه منی

 

حک شده اسم من و تو

رو تن این تخته سیاه

ترکهٔ بیدادو ستم

 

مونده هنوز رو تن ما

 

دشت بی فرهنگی ما

هرزه تمومه علفاش

خوب، اگه خوب

بد، اگه بد

 

مُرده دلای آدماش

 

دست من و تو باید این پرده‌ها رو پاره کنه

کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه

 

یار دبستانی من ...

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت11:49توسط شهرام آذروند | |

همان طوری که میدانید ما در کشوری زندگی می کنیم که با همه ادعاهایش با نام اسلام هنوز نتوانسته است که مساوات را در بین مردمان مختلف این کشور برقرار کند و همیشه تبعیض در این حکومت بوده وهست.و در این میان فارسی بعنوان یک زبان حاکم بر قومیتهای دیگر بوده و این زبان یا به قول سازمان یونسکو لهجه دست چندم و از رده خارج را به عرش رسانیده اند. ( سازمان یونسکو فارسی رابه عنوان لهجه 27 عربی معرفی کرده و تا به امروز فارسی را به عنوان یک زبان به رسمیت نشناخته است ) و زبانهای دیگر همچون ترکی را که قدمت و قدرت آن خیلی بیشتر و فراتر از فارسی هست را محکوم کرده اند و آموختن زبان مادری را که حق مسلم هر فردی در هر نقطه دنیا هست را از ما دریغ کرده اند.و ما هم اکنون به زبان ترکی حرف میزنیم و به فارسی مینویسیم.و این یعنی فاجعه و مرگ تدریجی زبان و فرهنگ ما.ما متعلق به ملت بزرگی هستیم که به آن ملت ترک میگویند،و تا زمانی به ما ترک خواهند گفت که به زبان ترکی حرف بزنیم.و مسلما به فرد ترکی که فارسی حرف بزند،ترک نخواهند گفت.شوونیسم فارس همیشه با نسبت دادن القاب زشت به قومیتهای دیگر کوشیده است تا ما هویتمان را رد کرده و فرهنگ و زبانمان را عوض کنیم.و فارس بودن را افتخار بزرگی بدانیم،که در این راه نیز تا حدی موفق بوده اند.ولی اگر ما خودمان،فرهنگمان،و ملیتمان را بشناسیم آنموقع به خودمان و زبانمان افتخار خواهیم کرد.چون زبان ترکی زبانی هست که قدمت آن خیلی بیشتر از فارسی بوده و یک زبان اصیل است و نه یک زبانی که از یک زبان دیگر منشا گرفته باشد.زبان ترکی ناب بوده و زیر مجموعه هیچ زبانی نیست.و فرهنگ ما هم خیلی فراتر از دیگر فرهنگهاست.و قدمت ما هم بسیار دور است.و خاکی که ما درآنیم هزاران سال پیش از میلاد مسیح نیز مال ما بوده و هست و خواهد بود.پس بر ما واجب است که زبانمان را یاد گرفته و بر آن قدر نهیم.و نگذاریم فرزندانمان هم مثل ما بیسواد بمانند.آری بیسواد.کسی که نتواند به زبان مادریش بنویسد و بخواند بیسواد است.و زبان هرکس به درد خودش می خورد. برای اینکه فرق زبان و فرهنگمان را با فارسی مقایسه کنم به این دو جمله اکتفا میکنم که، یک : تعداد افعال در زبان ترکی در حدود بیست و چهارهزار و در فارسی پنج هزار عدد میباشد.و دوم : اگر به کلماتی مثل قاشق، بشقاب، قابلمه، توجه کنید حتما در میابید که زمانی که فارسها با دستهایشان غذا میخوردند.ترکها از این وسایل استفاده مینمودند و با توجه به ترکی بودن این لغات در می یابیم که این وسایل از ترکها به فارسها رسیده است.و اگر امروز آنها به ما القابی را نسبت میدهند.اگر در باره ما و خودشان مطالعه کنند درمی یابند که خودشانند نه ما.پس بیایید به ترک بودنمان افتخار کنیم .سخن من با آن عده از کسایی است که نفهمیده و ندانسته قضاوت می کنند . و اما از این حرفها که بگذریم .من در این صفحه سعی خواهم کرد که تا حد مقدور شما را با زبان ترکی آشنا کنم .و لااقل آنهایی که نمیتوانند به این زبان بنویسند و بخوانند، بتوانند. زبان ترکی در رده گروهبندی زبانها جزو دسته اورال آلتاییک بوده و از زبانهای التصاقی یا پسوندی است.یعنی با اضافه شدن یک پسوند به یک کلمه کلمه جدیدی به وجود می آید. وپیشوند و میانوند در این زبان به ندرت دیده میشود.و در این زبان همه افعال با قاعده بوده و فقط یک فعل بی قاعده وجود دارد ( فعل ایمک به معنی بودن ) که آنهم در ترکی امروزی کاربرد ندارد .یعنی اینکه ریشه فعل ثابت بوده و در زمانهای مختلف ریشه تغییر نمی کند.این زبان در بین ترکهای دیگر کشورها همچون ترکیه و آذربایجان با حروف لاتین نوشته میشود.و در ایران هم باحروف لاتین و هم با حروف عربی قابل نگارش هست.ولی در اصل این زبان با حروف لاتین نوشته میشود.و تعداد حروف در این زبان، زبان ترکی آذربایجانی سی و دو عدد میباشد.که نه تا از آنها حروف با صدا و بقیه بی صدا میباشند.در زبان ما سه حرف باصدا بیشتر از فارسی بوده و این صداها در زبانهایی همچون آلمانی و فرانسوی هم موجود میباشند.و اما فارسی در گروهبندی زبانها در دسته اروپایی-هندی قرار دارد.و می بینیم که زبان ترکی و فارسی کاملا از هم متمایز بوده.و بعضی ها که ادعا دارند زبان ترکی ما از زبان فارسی یا همان لهجه فارسی نشات گرفته خیلی در اشتباه هستند و باید در افکارشان تجدید نظر دهند.!!!!!

الفبای ترکی

 در جدول زیر شما میتوانید حروف ترکی را ببینید.ضمنا برای تایپ کردن این حروف در کامپیوتر باید زبان تایپ را بر روی Azeri Latin بگذارید  

A a : آ B b : ب C c : ج Ç ç : چ D d : د E e: کسره Ə ə : فتحه F f : ف
G g : گ Ğ ğ : غ H h : ح İ i : ای I ı : إ J j : ژ K k : ک L l : ل
M m : م N n : ن O o : ضمه Ö ö : ضمه P p : پ Q q : ق R r : ر S s : س
Ş ş : ش T t : ت U u : او Ü ü : او V v : و X x : خ Y y : ی Z z : ز

  توضیح : در زبان ترکی هر حرف فقط یک صدا دارد.و حروفی همچون (س-ث-ص) و یا (ت-ط) و یا(ح-ه) و یا(ظ-ز-ذ-ض) به یک شکل نوشته و به یک شکل خوانده میشوند. توضیح : تعداد سه حرف صدادار اضافی نسبت به زبان فارسی که معادل آنها در جدول به دلیل عدم وجود آنها در زبان فارسی و امکانات تایپ در صفحه وب به یک شکل نوشته شده اند شکل ترکی این حروفند. این سه حرف عبارتند از:
Ü  Örnək : Üzüm
Ö  Örnək : Ölum
I  Örnək : Ildırım

اورنک در زبان ترکی به معنای مثال هست.اولین مثال: انگور- دومی : مرگ و سومی : رعدوبرق هست و اما حروف با صدا را در زبان ترکی میتوانید در جدول پایین ببینید.  

A a E e Ə ə İ i I ı O o Ö ö U u Ü ü

برای تمرین متن زیر را بخوانید.

 Səlam olsun sizlərə.əziz dostlar gəlin birlıxda çalışax ta öz ana dilimizi örgənax.çətin dəyir bir daha artıx çalışmax istiyir.əgər sizlərdə dilizin qədrini bilsəz bu çalışmağa hazır olarsız.sağolun

جایگاه زبان ترکی و بررسی آن در مقایسه با سایر زبانها

کلیه اطلاعات زیراز موسسه ائی. ام. تی و آ. ام. تی که در ‏اروپا و آمریکا واقع شده و تحت مدیریت برجسته ترین زبان ‏شناسان اداره می شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهای ‏زیادی را درباره زبانها منتشر می کنند و کلیه استانداردهای ‏زبان شناسی از این ادارات که دولتی هستند،اعلام می شود. به ‏اطلاعات استخراجی از این موسسات توجه کنید.
‏- 19% کلمات انگلیسی از زبان ترکی گرفته شده است. 
‏- 92% کلمات فارسی از عربی و ترکی گرفته شده و مابقی بدون ‏هیچ فرمولی تولید شده اند.
   
‏- 2% کلمات ترکی از ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی گرفته ‏شده است.
‏- در هیچ یک از زبانهای بین المللی لغتی از زبان فارسی وجود ‏ندارد.
‏- 39% کلمات ایتالیایی، 17% کلمات آلمانی و 9% کلمات ‏فرانسوی از زبان ترکی گرفته شده است.     
‏- 100% کلمات ترکی ریشه ی اصلی دارند.  
‏- 100% کلمات انگلیسی، آلمانی ، فرانسوی و ترکی دارای عمق ‏ریخت شناسی هستند.
‏- 83% کلمات انگلیسی ریشه اصلی دارند.     
‏- جملات ترکی 2% ابهام جمله ای ایجاد می کنند. یعنی اگر یک ‏خارجی زبان ترکی را از روی کتاب یاد بگیرد، پس از ورود به یک ‏کشور ترک زبان مشکلی نخواهد داشت
‏- جملات انگلیسی نیم درصد و جملات فرانسوی تقریبا 1% ابهام ‏تولید می کنند.
 ‏- جملات فارسی 67% ابهام تولید می کنند. یعنی یک خارجی که ‏فارسی را یاد گرفته، به سختی می تواند در ایران صحبت کرده و ‏یا جملات فارسی را درک کند مگر آنکه مدت زیادی در همان جامعه ‏مانده و به صورت تجربی یاد بگیرد که این برای یک زبان ضعف ‏نسبتا بزرگی است.           
‏- جملات عربی 8 تا 9% ابهام تولید می کنند.  
‏- معکوس پذیری(ترجمه ی کامپیوتری) کلیه زبانها به جز زبانهای ‏عربی و فارسی امکان پذیر بوده و برای عربی خطای موردی 45% و ‏برای فارسی 100% است. یعنی زبان فارسی را نمی توان با فرمولهای ‏زبان شناسی به زبان دیگری تبدیل کرد.
زبان ترکی را شاهکار زبان معرفی کرده اند که برای ساخت آن ‏از فرمولهای بسیار پیچیده ای استفاده شده است. خانم "نیکیتا ‏هایدن" متخصص و زبان شناس مشهور آلمانی در موسسه ی اروپایی ‏‏((یوروتوم)) گفته است: " انسان در آن زمان قادر به تولید ‏این زبان نبوده و موجودات فضایی این زبان را خلق کرده و یا ‏خداوند به پیامبران خود عالیترین کلام ارتباطی را داده است هم اینک زبان ترکی در بیشتر پروژه های بین المللی جا باز کرده ‏است.

 به مطالب زیر که برگرفته از مجله ی New science چاپ ‏آمریکا و مجله ی ‏International‏ ‏Languages‏ چاپ آلمان است، توجه نمایید.  
‏- کلیه ماهواره های هواشناسی و نظامی اطلاعات خود را به ‏زبانهای انگلیسی، فرانسوی و ترکی به پایگاههای زمینی ارسال می ‏کنند.          
‏- پیچیده ترین سیستم عامل کامپیوتری
os2/8‏ و معمولی ترین ‏ویندوز ‏زبان ترکی را به عنوان استاندارد پایه فنوتیکی قرار ‏داده اند .            
‏- کلیه اطلاعات ارسالی از رادارهای جهان به 3 زبان انگلیسی، ‏فرانسوی و ترکی علایم پخش می کنند .            
‏ ‏- کلیه سیسستم های ایونیکی و الکترونیکی هواپیماهای تجاری ‏از سال 1996 به 3 زبان انگلیسی، فرانسوی و ترکی در کارخانه ‏ی بوئینگ آمریکا مجهز می شوند.  
‏- کلیه سیستم ها و سامانه های جنگنده ی قرن 21 "جی- اس- ‏اف" که به تعداد هفت هزار فروند در حال تولید است، به 2 ‏زبان انگلیسی و ترکی طراحی شده اند.

همه این مطالب نشان دهنده ی استاندارد بودن و بین المللی شدن و ‏اهمیت ژئوپولیتیکی زبان ترکی است. متاسفانه زبان رسمی ما ‏‏(فارسی) از هیچ قاعده فنولوجیکال نیز پیروی نمی کند و دارای ‏ساختار تک دینامیکی است. ( البته خالی از لطف هم نباشه شاعران و نویسنده گان عالی قدر و محبوبی هم هست و بودند که به زبان فارسی اشعار و مطالب شیرین و بدیعی خلق کرده اند و گفته اند ... ) اما زبان ترکی با در نظر گرفتن تمام ‏وجوه به عنوان سومین زبان زنده ی دنیا شناخته شده است، طی یک ‏دستورالعمل اجرایی در تاریخ مه 1992 رسما از طریق همین مؤسسات ‏به سازمان بین المللی یونسکو اعلام شده که زبان ترکی در کلیه ‏دانشگاهها و دبیرستانهای اروپا و آمریکا جزء درسهای رسمی شود و ‏این مسئله هم اکنون در کلیه دانشگاههای اروپا و دانشگاههای ‏مطرح آمریکا اجرا شده و دومین زبانی است که در حال تهیه تافل ‏مهندسی دانشگاهی برای آن هستند. اما متاسفانه زبان فارسی رتبه 261 را ‏به خود اختصاص داده است آن هم نه به عنوان زبان، بلکه به ‏عنوان لهجه که این زبان را با ساختاری که بتوان جمله سازی ‏مفهومی ایجاد کند، شناخته اند و و اگر روی این مسئله کار جدی ‏نشود، در یادگیری مثلا زبان انگلیسی، ترکی یا فرانسوی مشکل ‏عمده ای ایجاد کرده و می کند و می بینیم که فارسی زبانان برای ‏یادگیری زبان انگلیسی با مشکل عمده ای مواجه هستند، ولی ترک ‏زبانان با مشکل یادگیری و تلفظ مواجه نیستند. این مسئله به ‏رفتارهای مغز انسان برمی گردد که خود دارای بحثهای دامنه ‏داری است و اینکه بسیاری از جملات فارسی بر اساس عادت شکل ‏گرفته اند نه براساس فرمول ساخت و با این وضعیت فرمول پذیری ‏آن امکان ندارد .‏‎ باشد که این زبان اصیل و شناخته شده جایگاه واقعی خود را در این جامعه حفظ کند و بیشتر از همیشه جا در دل مردمان این مرزوبوم باز کند . یاشاسین آذربایجان

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت11:46توسط شهرام آذروند | |

زيبايي و کمال زبان ترکي تا بدان پايه است که جايگاه آن حتي از زبان عربي که گفته  مي شود گويا از طرف زبانشناسان زبده اي ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده دراختيار آنان قرار گرفته است نيز شامختر مي باشد.
ابزار گرامري زبان ترکي چنان منظم،قانونمند،کامل مي باشد که اين تصور را به ذهن متبادر مي نمايد که شايد بنا به رهنموديک فرهنگستان از سوي زبانشناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد زمانيکه ما ز بان ترکي رابا دقت و موشکافي مي آموزيم با معجزه اي روبرو مي شويم که خرد انساني در عرصه زبان از خود نشان داده است.
حال ببينيم جايگاه امروزي زبان زيبا و مکملمان که از سوي آگاهان اروپايي اينگونه مورد ارزيابي قرار گرفته کجاست ودر ميان کداميک از گروه زبانهاي خويشاوند قرار مي گيرد؟ امروزه در علم زبان شناسي کليه زبانهاي شناخته شده دنيا اعم از زبانهايي که اکنون بدانها تکلم شود ونيز زبانهايي که تعلق به سده ها و هزاره هاي پيشين داشته اما از طريق کتيبه ها و ديگر اسناد پايا به روزگاران ما رسيده است در چند گروه اساسي خويشاوند قرار ميگيرد که ما به دو مورد از آن اشاره ميکنيم:

زبانهاي التصاقي:
در اين گروه از زبانها پيوندها اغلب بصورت پسوند يکي پس از ديگري به لغات ريشه پيوسته وظيفه مواد فلکتيو در زبانهاي هند واروپايي را انجام مي دهد. وجه تمايز ديگر اين زبانها نسبت به گروه زبانهاي ترکيبي در اين است که لغت ريشه در وضعيتهاي مختلف گرامري اصلا تغيير نميکند.مثلا کلمه ترکي (او) با پذيرفتن پسوند ايم به صورت (اويم) وبا التصاق پسوند ديگر (لر) بصورت(اولريم)در مي آيد.
در حالي که مفاهيم گرامري فوق در زبانهاي هندو اروپايي،همانگونه که در بالا مشاهده کرديم به کمک حروف اضافه، ضماير وهمچنين دگرگوني زياد در لغات ريشه بيان
 مي گردد.در اين گروه زباني خويشاوند،زبانهاي اورال- آلتاي (ترکي، مغولي،کره اي ،ژاپني)،فين-اوغور(فنلاندي ،مجاري) و درآويدي(درشبه قاره هند امروزه حدود 200 ميليون نفر به اين زبان تکلم ميکنند و در بعضي از کشورها چون تاميل و آندرا پراداش زبان رسمي مي باشد.دراويديها که بنيان گذاران تمدن هندوستان بوده اند بعدها با ورود آريايي ها توسط آنان به جنوب اين شبه قاره رانده مي شوند.) از زبانهاي قديمي نيز زبان سومري وايلامي به اين گروه خويشاوند تعلق دارد.

زبانهاي هجايي:
 در اين گروه زباني لغات نه مانند زبانهاي ترکيبي تغير شکل مي دهند و نه مانند زبانهاي التصاقي با پذيرفتن پسوندهاي گوناگون مطول مي شوند. در اين گونه زبانها جملات از مجموعه لغات جداگانه اي که بدنبال هم مي آيند ويا دقيقتر از طريق چيده شدن لغات ريشه جدا از هم در کنار يکديگر تشکيل مي گردد. نمونه مشخص اينگونه زبانها ،زبان چيني کلاسيک مي باشد چنانکه مي بينيم جايگاه زبان ترکي در گروه ز بانهاي التصاقي قرار داشته، با زبان سومري(اولين زبان مدني شناخته شده دنيا) خويشاوند مي باشد. اين زبان از 5000 سال پيش به اين سو از طريق نگاشته شدن به خط ميخي که خود ايجادگر آن بوده اند، از نابودي نجات يافته و به روزگاران ما رسيده است.
قرار گرفتن زبانهاي سومري و ترکي در يک گروه زباني ،ديگردر بين سومر شناسان واقعيت بي چون وچراييست اما علاوه براين دانشمنداني چون فريتس، هوممل، پوپه،آ.زاکارس،اولژاس در پيوند نزديک زبان ترکي وسومري پاي مي فشارند وبعضا نيز زبان سومري و ايلامي را پروتوترک (پيش ترک) مينامند،آشنايي با واقعيتهاي فوق الذکر براي ما جاي هيچ گونه ابهام و تعجبي نخواهد گذاشت که چرا زبان شناسان و محققين اروپايي از کمال،زيبايي و سلاست زبان ترکي چنان ارزيابي ستايش گرانه اي ارائه مي دهند
اما پرواضح است که معماران اين بناي شگفت انگيز معنوي کساني جزنياکان فرزانه مان نمي باشند نه زبان عربي و نه زبان ترکي که زيبايي و کمال آنها زبانزد خبرگان مي باشد،با سفارش هيچ آکادمي وبا خلاقيت هيچ آکادميکي بوجود نيامده است.حتي اگر چنين امري نيز ممکن فرض شود،آکادميکهاي آن کساني جزخود ترکها وعربها نمي توانند باشند.زبان ترکي طي هزاران سال در آکادمي بيکران مردم ترک زبان ساخته و پرداخته شده ،محصول و عصاره نبوغ خلاقيت نسلهاي بيشمار مي باشد که به مثابه پرارج ترين و مقدس ترين ميراث بدست ما سپرده شده است.برماست که شايسته چنين ميراث پاکي باشيم و آنرا چون مردمک چشمانمان حفظ نموده برغنا و زيبائيش بيافزاييم.از آنجائيکه در رابطه با قدمت زبان،ادبيات ترکي ورابطه آن بازبان وادبيات سومري و همچنين رابطه تاريخي ترکمنستان و مزوپوتاميا (بين النهرين) در نظر دارم يافته هاي خودم را طي کتاب ويژه اي در اختيار علاقمندان قرارودر چارچوب اين مقاله به اشارات زيرين بسنده ميکنم.زبان سومري همانگونه که در بالا اشاره کرديم ،از بين زبانهايي که ما مي شناسيم چه به لحاظ گرامري و چه به لحاظ همساني واژگان به زبان ترکي بسيار نزديکتر مي باشد. مثلا در زبان سومري نيز مانند زبان ترکي حالات مختلف گرامري بدون آنکه لغات ريشه تغييري بکند با التصاق(چسباندن) پسوندهاي گوناگون نشان داده مي شود. حالت گرامري در زبانهاي ترکي و سومري تقريبا عين هم بوده و شباهتي به گرامر فارسي ندارد زيرا در زبان فارسي وظيفه پسوندهاي ترکي،سومري را حروف اضافه انجام مي دهد. اگر اين مقايسه رابا ديگر زبانهاي هند و اروپايي چون آلماني،انگليسي و روسي نيز انجام دهيم دقيقا همين نتيجه را خواهيم گرفت علاوه برشباهت هاي گرامري ،تعداد زيادي لغات مشترک نيز بين زبانهاي ترکي و سومري وجود دارد به مثالهاي زير توجه کنيد: نمونه لغات فوق را مي توان به چندين برابر رساند.ايرج اسکندري در کتاب پرارزش وعلمي خود به نام (در تاريکي هزاره ها) با استناد به تحقيقات ذيقيمت دکتر ضيا» صدرالاشرافي تعداد قابل توجهي از کلمات مشترک بين زبانهاي ايلامي و زبان ترکي را قيد نموده اند که به عنوان مثال کلماتي چون آت(اسب)،آدا(پدر), خان گون (خورشيد) ، سو(آب) را مي تواند ذکر کرد.

+نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت11:40توسط شهرام آذروند | |

پدیده قلیان که در حال حاضر به یک معضل اجتماعی پنهان تبدیل شده است از آن جهت چهره منفوری به خود نگرفته که اغلب آن را بی ضرر و غیر قابل اعتیاد دانسته و یا آن را کم ضررتر از مصرف سیگار قلمداد می کنند. بسیاری از مردم فکر می کنند آب موجود در قلیان موجب تصفیه و ایجاد محافظت در مقابل دود ناشی از سوختن تنباکو می کند این در حالی است که رطوبت باعث افزایش میزان جذب ریوی آن نیز می شود.مواد سمی قلیان نه تنها کمتر از سیگار نیست بلکه بعضی مواد خطرناک از جمله قیر یا روده ( سرطان زا) ، مونو اکسید کربن (آلاینده) و نیکوتین ( ایجاد کننده وابستگی) موجود در دوده آن از سیگار بیشتر است.

با مصرف قلیان بیش از 600 ماده سمی و مهلک وارد ریه فرد مصرف کننده و اطرافیان خواهد شد. در صنعت تنباکو، مرغوب ترین آن در اختیار کارخانه های سیگار سازی قرار می گیرد و تفاله های تنباکو جهت قلیان مورد استفاده قرار می گیرد. مقدار تنباکوی مصرفی در یک وعده قلیان معادل مصرف 20 تا 50 نخ سیگار است و به همین دلیل با افزایش سطح نیکوتین خون مصرف کننده به ظاهر تفننی برای رفع نیاز خود به روش سهل تری که همان مصرف سیگار است، روی می آورد. بنابراین اعتیاد در قلیان کشی با روی آوردن به استعمال سیگار و اعتیاد به مصرف سیگار نمایان می شود. در قلیان، نامرغوب بودن تنباکو، درجه حرارت بالا، تولید گاز منواکسید کربن ناشی از سوختن ناقص ذغال آتشدان ،احساس گیجی بعد از مصرف تنباکو که افراد نشانه مرغوب بودن تنباکو می دانند در واقع از گاز منواکسید کربن است، مکش های ریوی عمیق و رطوبت حاصل از آب باعث بروز بیماری های ریوی، سرطان های مختلف از جمله سرطان لب، ریه، معده و مثانه می شود.

تنباکوهای تحت عناوین میوه ای، عطری و اسانس دار نه تنها بی ضرر نیستند بلکه عوارض به مراتب بیشتری نسبت به تنباکوی ساده دارند زیرا مواد آروماتیک ( ترکیبات حلقه ای) موجود در آن ها بر اثر حرارت زیاد خاصیت سرطان زایی و سمی فوق العاده ای پیدا می کنند به علاوه مزه و طعم مناسب و سهولت مصرف این گونه تنباکوها نسبت به تنباکوهای معمولی باعث افزایش گرایش بیشتر نوجوانان و جوانان به مصرف و ایجاد وابستگی به آن ها خواهد شد. مصرف قلیان در اماکن سربسته مثل سفره خانه های سنتی یا قهوه خانه ها عوارض آن را دو چندان می کند و سلامت اطرافیان به ویژه کودکان و نوجوانان را در معرض خطر جدی قرار می دهد.

همچنین استفاده از قلیان به صورت مشترک خطر انتقال بیماری های عفونی را نیز در پی خواهد داشت. بسیاری از مردم تصور میکنند که اثرات مسموم کننده توتونی که از طریق قلیان استفاده میشود کمتر از مصرف آن با سیگار است. اما محققان مرکز پزشکی دانشگاه جورج تاون واشنگتن معتقدند افرادی که قلیان میکشند نمیدانند که با این کار چیزی معادل یک پاکت سیگار را در مدت 30 تا 60 دقیقه استنشاق میکنند و در مقایسه با افراد سیگاری کسانی که قلیان میکشند در معرض مقادیر بیشتری از نیکوتین، مونو اکسید کربن و برخی سموم دیگر قرار میگیرند.

به گفته این محققان مردم تصور میکنند که آب سموم را جذب میکند اما این تصور فقط در صورتی صادق است که این سموم در آب قابل حل باشند! متاسفانه کشیدن توتون از طریق قلیان در سراسر خاورمیانه گسترش یافته و در غرب نیز در حال رواج است.هم اکنون سالانه ۵ میلیون نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات، جان خود را از دست می ‌دهند که با ادامه ی این روند تا ۲۰ سال آینده تعداد قربانیان به ۱۰ میلیون نفر در سال می ‌رسد ازجمله راههای استعمال دخانیات استفاده از قلیان بوده که درجنوب شرقی آسیا و خاورمیانه رواج دارد و مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه، قلیان یکی از وسایل تفریحی رایج در ایران است .

بطور کلی کشیدن یک یا دو بار قلیان در روز، فرد استفاده‌ کننده را دچار اعتیاد می ‌کند، در حالی ‌که تصور غلط جامعه این است که دود حاصل از قلیان از آب رد می‌ شود و مواد سمی آن از بین می‌ رود امروزه ترکیبات مخصوص تنباکو که فروخته می شوند اغلب با میوه ، عسل ، شهد و بعضی گیاهان با غلظت زیادی طعم دار شده اند که جذابیت کاذب درمصرف کننده ایجاد می کند. هر وعده قلیان برابرمصرف یک پاکت سیگاربوده و قلیان، در هر بار مصرف، دود بسیار زیادتری را در مقایسه با کشیدن یک نخ سیگار ایجاد می‌ کندبصورتی که مصرف یک نخ سیگار بین ۵۰۰ سی‌سی تا یک لیتر دود تولید می‌ کند، اما استفاده ی یک بار از قلیان ۱۰ تا ۲۰ لیتر دود تولید خواهد, دود استنشاق ‌شده از قلیان، نه تنها همه ی مواد سرطان ‌زای دود سیگار را دارا است، بلکه مونوکسیدکربن بیشتری هم دارد و در فرهنگ جامعه ی ما به این حقیقت علمی توجهی نمی ‌شود افراد سیگاری که به طور متداول ‌۸ تا ‌۱۲ نخ سیگار در روز مصرف می‌ کنند، به طور متوسط با ‌۴۰ تا ‌۷۵ پُک که به مدت ‌۵ تا ‌۷ دقیقه به طول می ‌انجامد، حدود ‌۵ تا ۶ لیتر دود استنشاق می‌ کنند و این در حالی ‌است که مصرف ‌کننده ی قلیان در هر وعده مصرف که به طور متداول ‌۲۰ تا ‌۸۰ دقیقه طول می ‌کشد، حدود ‌۵۰ تا ‌۲۰۰ پُک می ‌زند که هر پک به طور متوسط حاوی ‌۱۵/۰ تا یک لیتر دود است.

میزان و عمق دَم در حرکت دادن آب قلیان بسیار مهم است و قلیان با وجود اینکه کمتر مصرف می ‌شود، اما حجم دودی که از طریق آن وارد بدن می‌ شود، ۱۰ تا ۲۰ برابر دود ناشی از مصرف سیگار است. تحقیقات ثابت کرده است افراد سیگاری تا زمانی که میزان نیکوتین دریافتی در آنها به آستانه ی مورد نیاز برای رفع حالت وابستگی برسد، به کشیدن سیگار ادامه می ‌دهند. پس با فرض جذب بخشی از نیکوتین موجود در دود قلیان در اثر عبور آن از آب، مصرف‌ کنندگان قلیان برای رسیدن به آستانه ی ارضای وابستگی، با استنشاق مقادیر بسیار زیادتر دود، در معرض مقادیر بیشتری مواد شیمیایی سرطان‌زا و گازهای خطرناک مثل منو‌اکسید‌کربن قرار می گیرند. این موضوع مصرف‌ کنندگان قلیان و اطرافیان آنها را که در مواجهه با دود تحمیلی آن قرار دارند، همانند مصرف ‌کنندگان سیگار به انواع سرطان ها، بیماری های قلب و عروق، تنفسی و آثار سوء در دوران بارداری مبتلا خواهد ساخت.

کشیدن قلیان حجم تنفسی بدن را کاهش داده و مواد سمی ناشی از نوع توتون و تنباکوی قلیان، سلامت افراد را با خطر روبرو می ‌کند این ترکیب به ‌علت حرارت زیاد، موادی را وارد بدن می‌ کند که عوارض ناگواری برای انسان به ‌دنبال دارد . شخص مبتلا به بیماری‌های مختلف ریه اگر به استعمال دخانیات و کشیدن قلیان ادامه بدهد بدون شک مبتلا به سرطان ریه و دستگاه تنفسی خواهد شد، متأسفانه به اکثر تنباکو‌هایی که در سال های اخیر به بازار آمده اسانس‌هایی اضافه می‌ شود که این اسانس ها علاوه بر تحریک دستگاه تنفس موجب حساسیت و آلرژی می‌ گردد، بنابر این علاوه بر بیماری‌های ذکر شده، رینیت آلرژیک و سرفه‌های مزمن همراه با خلط را برای فرد به همراه دارد.

سرطان ریه،‌ سرطان لب و دهان و حنجره،‌ سرطان مری و معده،‌ لوزالمعده، کبد و سرطان روده بزرگ از عوارض بد‌خیم و زخم‌های گوارشی , ریفلاکس معده(برگشت اسید معده به مری) ازجمله عوارض خوش‌خیم استفاده از سیگار و قلیان هستند علاوه بر بیماریهای مرتبط با تنباکو ، مصرف اشتراکی قلیان می تواند منجر به افزایش احتمال میکروب سل و ویروسهایی مثل هرپس و هپاتیت شود.موارد دیگری که با مصرف قلیان ارتباط دارد مثل اگزمانی دست ، مشکلات دندان بدنبال کشیدن دندان ( آلوئولیت متعاقب کشیدن دندان) و تحلیل استخوانی بصورت عمودی در ناحیه پری اودنتال.

● نتیجه گیری بر خلاف تصور و باور عمومی که معتقدند ضرر قلیان از سیگار وسایرمواد دخانی کمتربوده وآب قلیان جلوی مواد مضر و سمی آن را می‌ گیرد،ولی باتوجه به میزان ومدت مصرف قلیان باید اذعان نمود که ضرر و عوارض جسمی وروانی استعمال قلیان از سیگار وسایرمواددخانی نه تنها کمتر نبوده بلکه میزان ونوع عوارض آن بیشتر ومتنوع تر می باشد واین باورهای غلط درموردمصرف قلیان در جامعه وبخصوص جوانان ونوجوانان رواج داشته وباعث افزایش شیوع مصرف قلیان درجامعه بخصوص در بین دختران وزنان گردیده است.

لذا باید با اگاهی دادن به جامعه از طرق مختلف وبخصوص به جوانان ونوجوانان در زمینه باورهای غلط ومضرات استعمال قلیان آموزش فراگیر داده وزمینه ازبین بردن این باورها راایجاد کرد که پیشنهاد می شوددرزمینه های ذیل باید برنامه ریزی واقدام نمود: ▪ اجرای مداخله آموزشی درخصوص ازبین بردن باورهای غلط درمورد قلیان و اتخاذ عملکردهای پیشگیری کننده از کشیدن قلیان به عنوان یک رفتار پرخطر ودروازه سایر رفتارهای پرخطر در بین بزرگسالان و نوجوانان . ▪ مسئولان وزارت بهداشت ودرمان باهماهنگی وزارت آموزش وپرورش نسبت به برنامه ریزی آموزش دانش آموزان براساس الگو های آموزشی وبصورت مستمر جهت اصلاح باورهای غلط و پیشگیری از استعمال قلیان اقدام نمایند. ▪ از گروههای همسالان جهت انتقال آموزشها به عنوان لیدر در مدارس ومحلات استفاده گردد ▪ دربرنامه های آموزشی ودرسی دانش آموزان مطلب آموزشی مناسب جهت اگاهی وراهنمایی دانش آموزان ومعلمان درنظرگرفته شود. ▪ برنامه های آموزشی فراگیر ازطریق رسانه های جمعی وهمچنین استفاده از تیزرهای آموزشی جذاب ومناسب بطور مستمر تهیه وارائه گردد. ▪ قوانین پیشگیری از استعمال قلیان به خصوص درمورد نوجوانان بصورت جدی ومستمرتصویب و اجراگردد.

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:58توسط شهرام آذروند | |


وقتی لحظه مرگم فرا خواهد رسید
وقتی که دگر دست از دنیا خواهم کشید
وقتی که دگر روی ماهت را نخواهم دید
وقتی که دگر دیده از جهان خواهم بست
تو مرا غسل و کفن کن
تو مرا آرام در خاک کن
تو برایم بی صدا اشک ریز
هنگام آمدن بر روی مزارم بیاور برایم شاخه گل عشق را
هنگام رفتن ببوس بالین خاک را.

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:37توسط شهرام آذروند | |

 

 

برخي از محققان تاريخ و زبان تركي از جمله خانم “عادله آيدين” بر آنند كه نام “ترك” از فعل “دورماق” (ايستادن – توقف كردن) پديد آمده است.

روند پيدايي اين نام چنين بوده است. فعل دورماق زبان تركي آذري معاصر، در ميان اكثر اقوام ترك آسياي ميانه در دوران باستان و معاصر به صورت “تورماق” بكار رفته و مي رود. يعني صداي “د” به “ت” تبديل مي شود. اين تبديل يك تحول عادي فونتيك است.

 

 

بخشي از تركان باستان به سبب ضرورت هاي اقتصادي زندگي خويش، كوچرو بوده و به صورت اتحاديه هاي طايفه اي مي زيستند.  

برخي از قبايل و طوايف اين اتحاديه ها ،بهر روي، برهبري پيشوايان خويش از تركيب اتحاديه جدا شده، يكجانشين شدند. اين هنگام ديگر قبايل اتحاديه آنان را “توروگ” (صفت فعلي “تورماق” به معني ساكن شده ،يكجانشين) ناميدند و اين واژه بعدها به تدريج به نام برخي قبايل ترك تبديل شد. 

 

 

.

 

 

بعدها با به وجود آمدن دولت “گوي ترك” دو صداي پسين منحني(قالين دوداقلانان) در واژه ” توروق” turuk (يعني فونم هاي U) تحت تاثير صداي نازك “اؤ =ö در كلمه گوي (به معني خدا و آسمان) قرار گرفته و براساس قانون هماهنگي مصوٌت ها در زبان تركي به “توروك” Türük (گؤي توروك) تبديل مي شود و كلمه اخير هنگام كاربرد مستقل آن بصورت “توروك” تلفظ مي شود. دولت گوي ترك در سده هاي هفتم و هشتم ميلادي قوام داشت. 

 

 

.

 

با رواج الفباي عربي ميان تركان در ادوار متاخرتر اين واژه بصورت “تورك” نوشته شده است، از آنجا كه در الفباي عربي براي صداي نازك پهن (اينجه دوداقلانان) “او” Ü حرف مستقلي وجود ندارد و اين صدا با حركه مشخص مي شود. لذا با اسقاط اين حركه ، كلمه مزبور، هم در تلفظ و هم در كتابت به شكل ” تورك” تحول يافته است. 

 

 

 

.

 

 

اصطلاح ترك چگونه و چه زماني پديد آمده است؟ 

 

 

.

 

 

“ترك” اصطلاحي است كه پس از ميلاد عموميت و شمول يافته است. ليكن اين واژه مدتها پيش از ميلاد بوجود آمده و برخي قبايل ترك به اين مسمي گشته اند. اين كلمه داراي تلفظ هاي مختلف بوده است.

 

 

 

 .

ما در منابع عاشوري قبل از ميلاد به نام “ترك” بر مي خوريم. به نوشته پامپولسكي در منابع آشوري از سكونت “توروگ” ها =ترك ها در حوزه درياچه اروميه سخن رفته است. در برخي منابع نشان داده شده است كه اين گزارش منابع آشوري مربوط به قرن ۱۴ قبل از ميلاد است.

در برخي منابع نشان داده است كه اين گزارش منابع آشوري مربوط به قرن ۱۴ قبل از ميلاد است.

در منابع اورارتويي نيز اطلاعاتي مبني بر سكونت “توروخ”ها در ناحيه اطراف درياچه اروميه وجود دارد. از آنجا كه اطلاعاتو گزارشات مذكور منابع آشوري و اورارتوئي اشاره به ناحيه واحدي دارند مي توان احتمال داد كه گزارش هر دو منبع مربوط به قوم واحدي است. مربوط بودن گزارشات منابع اورارتوئي به چندين سده پس از منابع آشوري بيانگر آن است كه اين قوم (توروگ ها ) قرن هاي متمادي در اراضي آذربايجان جنوبي سكونت داشته اند. 

 

 

.

 

 

بنابراين بر اساس منابع موثق تاريخي بطور قطع مي توان گفت كه از ۱۵۰۰ سال قبل از ميلاد تا ۶۱۲ ق . م . و محتملا پيش و پس از اين دوران نيز در اراضي اطراف درياچه اروميه قبيله يا قبايل و يا اتحاديه قبايل “ترك” سكونت داشته اند

 

 

 

 

بون تركها (Bun Turkler)

به نوشته مير علي سيدوف ” بون ترك”ها در سده چهارم قبل از ميلاد در آذربايجان و سرزمين هاي مجاور آن مي زيسته اند. به گفته وي در كتابي بنام “كارتليني نين مراجعتي”قيد شده است كه وقتي اسكندر پسران “لوتا”را به فرار وا داشت با “بون ترك”هاي خشمگين مواجه شد. آنان در سواحل رودكي مي زيستند و در چهار شهر سكونت داشتند و “بون ترك” و يا”بون توروگ “ها ناميده شده اند. محقق گرجي “ي.س.تاكايشيويلي” اين قبايل را ترك دانسته مي نويسد:«بون ترك ها يا تركان و يا تورانيانند»

 

 

آكادميسين مار “بون تركها” را به معني “تركان محلي” دانسته است. برخي ديگر از محققان نيز اين نام را “هون ترك” دانسته اند. گرجي تفاوتي ميان “بون ترك”ها و قيپچاق”ها نمي بينند. اين امري كاملا طبيعي است چرا كه زبان ،عادات و رسوم، اعتقادات ديني، شيوه زندگي و… اين هر دو قوم يكي بود. هر دوي اين اقوام ترك بودند. 

 

 

.

به نوشته مير علي سيدوف در برخي زبانهاي تركي از جمله در زبان تركان كومان ،قيرغيز، تاتار و قاراقيرغيز، واژه«بون» به معني “نسل نژاد”بود بدين ترتيب “بون ترك” به معني نسل و نژاد ترك بوده است. 

 

 

 از اينرو نيز در ميان تركان اتنونيم هايي چون «بون سووار»(نسل سووار=سابير)، “بون قيپچاق”(نسل قيپچاق)،”بون اوغوز”(نسل اوغوز) وجود داشت. بنابراين اقدامي با نام ترك در دوران پيش از ميلادهم در آذربايجان سكونت داشته اند. 

 

 

.

 

 

“هايلان توروگ”ها(خايلان توروك ها)

 

 

در سده پنجم ميلادي در آذربايجان شمالي “خايلان توروگ”ها و يا “هون”ها سكونتداشتند. براساس منابع ارمني پادشاه آنان “آران” نام داشت. به نوشته منابع،هايلان ترك ها جزو اتحاديه طوايف هون بودند كه در اواسط سده پنجم قبل از ميلاد در قفقاز شمالي مي زيستند. 

 

 

 سيدوف نشان مي دهد كه واژه “هايلان” در زبانهاي تركي با شقيردي و اغوزي به معني “برگزيده”و”محترم”بوده است. بدين ترتيب هايلان ترك به معني تركان محتشم مي باشد. 

 

 

.

 

 

توركوت ها

 

 

 

 

توركوت ها طوايفي بودند كه با “تلل”ها مي زيستند.از اين دو قوم “تلل”ها از اتحاديه هون جدا شده و دچار سختي و مشقت شدند. ليكن توركوت ها زندگي در كنار هون ها را ترجيح دادند. توركوت ها در دامنه هاي كوه هاي آلتاي مي زيستند و پيشه آنها آهنگري و تا حدودي نيز دامداري بود.

 

 

بدين ترتيب اگر چه قوم ترك با اين نام (ترك) بصورت عام از دوران پس از ميلاد يعني از عهد دولت گوي ترك بدينسو معروف گشته ليكن واژه ترك از قرن ۱۴ ق.م شناخته است. 

 

 

.

 

 

ريشه زبان تركي و جايگاه آن در بين ملل

 

 

.

 

 

هرمن وانبري (Herman vanberi) مي نويسد: زيبايي كمال زبان تركي تا بدان پايه است كه جايگاه آن حتي از زبان عربي كه گفته مي شود :گويا از طرف زبان شناسان زبده اي ساخته و پرداخته شده سپس جهت استفاده در اختيار آنان قرار گرفته است، نيز شامختر مي باشد . 

 

 

 

 

در عين حال ماكس مولر (Max Muller) زبان شناس شهير قرن ۱۹ م. بر اين باور است كه:« ابزار گرامري زبان تركي چنان منظم و قانونمند، چنان كامل مي باشد كه اين تصور را به ذهن متبادر مي سازد كه شايد بنا به رهنمود يك فرهنگستان، از سوي زبان شناسان خبره ساخته و پرداخته جهت استفاده ارائه شده باشد…زماني كه ما زبان تركي را با دقت و موشكافي مي آموزيم، با معجزه اي روبرو مي شويم كه خرد انساني در عرصه زبان از خود نشان داده است.  

 

 

گفتني است سازمان بين الملل علمي فرهنگي يونسكو اخيرا طي آماري زبان تركي را سومين زبان زنده و با قاعده دنيا معرفي كرده است.

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:26توسط شهرام آذروند | |

دايي:آرزوي هر مربي است كه در تراكتورسازي مربيگري كند/

چون سياسي نيستم،كانديداي انتخابات فدراسيون نمي شوم

فوتبال ايران/سرمربي تيم فوتبال راه آهن شهرري گفت:براي شكست تراكتورسازي به تبريز آمده ايم.

به گزارش اوج نيوز،علي دايي در نشست خبري بازي تيمش مقابل تراكتور سازي اظهار داشت:مقابل تراكتورسازي تبريز يكي از سخت ترين بازي هايمان را انجام خواهيم داد و تلاش مي كنيم تا دست پر به تهران بازگرديم.براي اين تيم احترام خاصي قائل هستم و هواداران تراكتور يكي از پرشورترين تماشاگران ايران هستند.در بازي هاي گذشته به علت بدشانسي و بي تجربگي بازيكنان بازي هاي برده را از دست مي داديم.با تمام توان برابر تراكتور قرار مي گيريم و هدفمان كسب سه امتياز است.اميدوار هستم تا حق به حقدار برسد و لياقت راه آهن در پايين جدول نيست و بايد در مسابقات پيش رو جبران مافات كنيم.تراكتور روي توپ هايي هوايي خوب عمل مي كند و من به فوتبال روي زمين اعتقاد دارم.

وي ادامه داد:در بازي قبل با سايپا گل دوم اين تيم آفسايد بود و در برنامه نود هم اعلام شد اما مشكلات داوري در تمامي بازي ها وجود دارد و بايد با آن كنار بياييم.در ابتداي فصل با توجه به زمان محدودي كه داشتيم نتوانستيم بازيكنان بيشتري به خدمت بگيريم و از نطر بدني هم حداقل چهار هفته از ساير تيم ها عقب تر بوديم.از لحاظ فني پيشرفت كرديم و قطعا نتيجه خواهيم گرفت.

سرمربي راه آهن گفت:در تبريز شعارهايي شنيدم كه نه در شان بنده است و نه در شان هواداران پرشور تراكتور.هميشه خودم را يك آذربايجاني مي دانم و بهترين دوستانم نيز تبريزي هستند.راه آهن هزارهوادار بيشتر ندارد ولي تراكتور يك آذربايجان پشتش است.

دايي تصريح كرد:متاسفانه در فوتبال ايران به استعدايابي و بازيكن سازي اهميتي داده نمي شود.در تمام دنيا باشگاه ها به دنبال جذب بازيكنان مستعد هستند ولي در ايران اين گونه نيست.در واقع ما باشگاهي نداريم و بيشتر آنها به صورت يك تيم اداره مي شود.

سرمربي راه آهن افزود:آرزوي هر مربي است كه در تراكتور مربيگري كند ولي هنوز به مربيگري در شهرستان فكر نكرده ام كه آن هم به خاطر شرايط زندگي ام بوده است.

دايي درباره اين كه بهترين بازيكن دنيا كيست نيز گفت:از نظر بنده ليونل مسي بهترين بازيكن دنيا است.من خودم به مسي راي مي دهم و بارسلونا را بيشتر به خاطر اين بازيكن دوست دارم.كارهايي كه مسي انجام مي دهد در تاريخ بي نظير است.هر دريبل مسي متفاوت است و حركت بعدي او مشخص نمي باشد.در واقع به نطر مسي بهتر از رونالدو است.

سرمربي راه آهن اظهار داشت:به هيچ عنوان به انتخابات فدراسيون فوتبال فكر نمي كنم و كانديد نخواهم شد.چون افرادي كه در اين پست قرار مي گيرند بايد سياسي باشند و اين خصوصيات را من ندارم.3 سال پيش پيشنهاد دادند اما قبول نكردم.

دايي در پايان گفت:اگر بضاعت مالي باشگاه اجازه بدهد قصد داريم چند بازيكن خوب خارجي بگيريم تا وضعيت مان بهتر شود.

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:16توسط شهرام آذروند | |

قلعه اولتان با نام شهر ساسانی دشت مغان یاد شده است . در بخشی از این خبر آمده است : " حفاریهای اخیر باستان شناسی در سایت اولتان قالاسی منجر به کشف یک شهر بزرگ گردید که به عصر ساسانی بر می گردد. " در جایی دیگر گفته شده است : " در اولتان قالاسی یک قلعه تاریخی وجود دارد که در ساحل جنوبی رود آراز (ارس) واقع شده که شامل شواهد و قراین ارزشمند باستان شناسی از قبیل برج و پوسته های زمینی می باشد. قلعه در مدت دو فصل کاوشگری کاملا از زیر خاک بیرون آمده است . " این سایت نوشته است : " مطالعات باستان شناسی اخیر نشان داده است که اولتان قالاسی باید یک شهر خیلی بزرگ در پایان عصر ساسانی بوده باشد که در واقع آغاز دوره اسلامی است. " در ادامه آمده است : " این شهر بزرگ به دو قسمت تقسیم می شود : منطقه مسکونی و قلعه نظامی. قلعه نظامی چهارصد در هشتصد متر مربع است.
 باستان شناسان معتقد هستند این قلعه باید شهر اورسان ساسانی بوده باشد و این احتمال را کریم علیزاده سرپرست تیم حفاری اولتان قالاسی نیز تایید کرده است. " در ادامه نوشته شده است : " ویژه گیهای فوق نشان از وجود یک شهر خیلی بزرگ می باشد که شامل اطراف و حاشیه های وسیع می باشد و احتمال دارد 70 هکتار را شامل باشد. " این سایت نوشته است : " عکسهای ماهواره ای نشان میدهند که این شهر بسیار بزرگتر از آنچیزی است که تا بحال فکر می شد. بر اساس تصاویر ماهواره ای منطقه مسکونی ان در وسط شهر قرار گرفته و دو کانال از دو طرف در منطقه مسکونی به هم متصل می شوند.
 این شهر بر اساس مدل ایرانی ها و در دوره اسلامی ساخته شده است . قلعه شهر که اصطلاحا سیتادل نامیده می شود و در وسط اولتان قالاسی قرار دارد محل زندگی دولتمردان بوده است و مردم عادی در بخش حومه شهر زندگی می کرده اند. باستان شناسان معتقدند آنها با شهری مواجه خواهند شد که ساکنانش اکثرا دولتمردان و اشراف و نجبا بوده اند. " بر اساس داده های باستان شناسی احتمال وجود یک شهر دیگر غیر از اورسان در دشت مغان میرود و شاید آن همان شهر اورسان باشد که ادامه یافته است. شواهد تاریخی محل شهر اورسان را 12 کیلومتر دورتر از رود ارس نشان میدهند اما اکنون این شهر در نزدیکی ارس یافت می شود. " این امر نشان میدهد در مدت دو هزار سال رود ارس 12 کیلومتر جابجایی محل داشته است. 
پیدا شدن سکه های اسلامی در کشفیات قبلی نشان میدهد که این شهر در دوره اسلامی فعال بوده و زندگی در آن جریان داشته است." 
در پایان این خبر آمده است : " اولتان قالاسی به عصر ساسانی بر می گردد و آن در یک روستای بزرگ قرار دارد که 15 کیلومتر دورتر از موغانشهر و در جنوب واقع شده است و در دشت مغان قرار دارد."

+نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت12:2توسط شهرام آذروند | |

خدایا: "عقیده" مرا از دست "عقده‌ام" مصون بدار.

خدایا: به من قدرت تحمل عقیده "مخالف" ارزانی کن.

خدایا: رشد علمی و عقلی مرا از فضیلت "تعصب" و "احساس" و "اشراق" محروم نسازد.

خدایا: مرا همواره آگاه و هوشیار دار، تا پیش از شناختن "درست " و "کامل" کسی، یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.

خدایا: جهل آمیخته با خودخواهی و حسد، مرا، رایگان، ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست، نسازد.

خدایا: شهرت، منی را که: "می خواهم باشم"، قربانی منی که: "می خواهند باشم" نکند.

خدایا: مرا از چهار زندان بزرگ انسان: "طبیعت"، "تاریخ"، "جامعه" و "خویشتن" رها کن، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من، مرا آفریده‌ای خود آفریدگار خود باشم، نه که همچون حیوان خود را با محیط، که محیط را با خود تطبیق دهم.

خدایا: مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش، تا قالب‌های بی‌ارزش را بشکنم، تا در برابر " قالب ریزی" غرب! بایستم و تا همچون اینها و آنها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم را تکان دهم.

خدایا: مرا یاری ده تا جامعه ام را بر ۳ پایه "کتاب، ترازو و آهن" استوار کنم، و دل را از ۳ سرچشمه "حقیقت، زیبایی و خیر" سیراب سازم. مذهب بی‌عوام، ایمان بی‌ریا، خوبی بی‌نمود، گستاخی بی‌حامی، مناعت بی‌غرور، عشق بی‌هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن بی‌آنکه دوست بداند، روزی کن.

خدایا: به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم، و مردنی عطا کن که بر بیهودگی‌اش، سوگوار نباشم. بگذار تا آنرا من خود انتخاب کنم اما آنچنان که تو دوست میداری.

خدایا: "چگونه زیستن" را تو به من بیاموز، "چگونه مردن" را خود خواهم آموخت.

خدایا: می دانم که اسلام پیامبر تو با "نه" آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با "نه" آغاز شد (نه ای که علی در شورای عمر در پاسخ عبدالرحمن گفت). مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی، به "اسلام آری" و به "تشیع آری" کافر گردان.

خدایا: مسئولیت‌های شیعه بودن" را که علی‌وار بودن و علی‌وار زیستن و علی‌وار مردن است، و علی‌وار پرستیدن و علی‌وار اندیشیدن و علی‌وار جهاد کردن و علی‌وار کار کردن و علی‌وار سخن گفتن و علی‌وار سکوت کردن است تا آنجا که در توان این بنده ناتوان علی است، همواره فرا یادم آر.

به عنوان یک "من علی‌وار": یک روح در چند بعد: خداوند سخن بر منبر، خداوند پرستش در محراب، خداوند کار در زمین، خداوند پیکار در صحنه، خداوند وفا در کنار محمد (ص)، خداوند مسئولیت در جامعه، خداوند پارسایی در زندگی، خداوند دانش در اسلام، خداوند انقلاب در زمان، خداوند عدل در حکومت، خداوند قلم در نهج‌البلاغه، خداوند پدری و انسان پروری در خانواده، و... بنده خدا در همه جا و همه وقت.
و به عنوان یک شیعی مسئول، وفادار به مکتب، وحدت و عدالت که سه فصل زندگی اوست، و رهایی و برابری که مذهب اوست و فدا کردن همه مصلحتها، در پای حقیقت که رفتار اوست.

خدایا: "اینها" علی را تا خدا بالا می برند، و آنگاه او را در سطح کسی که از ترس، به "خلاف شرع" رای می دهد و با خائن بیعت می کند پایین می آودند! تسبیح گوی ولایت جورند و رجز خوان که: نعمت ولایت علی داریم.

خدایا: "اخلاص" و "اخلاص" و "اخلاص" خدایا: در روح من، اختلاف در "انسانیت" را، با اختلاف در "فکر" و اختلاف در "رابطه"، با هم میامیز، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را، باز شناسم.

خدایا: مرا بخاطر حسد، کینه و غرض، عملهء آماتور ظلمه مگردان.

خدایا: خود خواهی را چنان در من بکش، یا چندان برکش، تا خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.

خدایا: مرا، درایمان، "اطاعت مطلق" بخش تا در جهان "عصیان مطلق" باشم.

خدایا: مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان، اضطراب های بزرگ، غمهای ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن.

خدایا: اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاور که زرنگی های حقیر و پستی های نکبت بار، و پلید "شبه آدمهای اندک" را متوجه شوم.

خدایا: آتش مقدس "شک" را آنچنان در من بیفروز تا همه "یقین"هایی را که در من نقش کرده اند، بسوزد. و آنگاه از پس توده این خاکستر، لبخند مهراور بر لبهای صبح یقینی، شسته از غبار، طلوع کند.

خدایا: مرا ازاین فاجعه پلید "مصلحت پرستی" که چون همه گیر شده، وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده که از فرط عمومیتش، هر که از آن سالم مانده، بیمار می نماید مصون بدار، تا: "به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم".

خدایا: رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد، قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنیا را می‌گیرند و برای دین کار می کنند، نه از آنها که پول دین! را می گیرند و برای دنیا کار می کنند.

خدایا: قناعت، صبر و تحمل را از ملتم باز گیر و به من ارزانی دار.

خدایا: این خورده بین حسابگر مصلحت پرست را که بر دو شاه بال "هجرت" از "هست"، و "معراج" به "باشد" م، بندهای بیشمار می زند در زیر گامهای این کاروان شعله های بیقرار شوق، که در من شتابان می گذرد، نابود کن!

خدایا: مرا از نکبت دوستی ها و دشمنی های ارواح حقیر در پناه روح‌های پرشکوه چون علی و دلهای زیبای همه قرنها - از گیلگوش تا سارتر و از لوپی تا عین القضات، و از مهراوه تا رزاس، پاک گردان.

خدایا: تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی، سپاس می گزارم که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزیدی، که چند دشمن ابله، نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند.

خدایا: مرا هرگز مراد بی شعورها و محبوب نمکهای میوه مگردان.

خدایا: بر اراده، دانش، عصیان، بی نیازی، حیرت، لطافت روح، شهامت و تنهایی‌ام بیفزای.

خدایا: این کلام مقدسی را که به روسو الهام کرده ای، هرگز از یاد من مبر که: "من دشمن تو و عقاید تو هستم، اما حاضرم جانم را برای تو و عقاید تو فدا کنم".

خدایا: "جامعه‌ام" را از بیماری تصوف و معنویت زدگی شفا بخش، تا به زندگی و واقعیت بازگردد، و مرا از ابتذال زندگی و بیماری واقعیت زدگی نجات بخش، تا به آزادی عرفانی و کمال معنوی برسم.

خدایا: به روشنفکرانی که اقتصاد را "اصل" می دانند، بیاموز که: اقتصاد "هدف" نیست، و به مذهبی ها که "کمال" را هدف می دانند، بیاموز که: اقتصاد هم "اصل" است.

خدایا: این آیه را که بر زبان داستایوسکی رانده ای، بر دلهای روشنفکران فرود آر که: "اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز است". جهان فاقد معنی و زندگی فاقد هدف و انسان پوچ است، و انسان فاقد معنی، فاقد مسئولیت نیز هست.

خدایا: در برابر هر آن چه انسان ماندن را به تباهی می کشاند، مرا، با "نداشتن" و "نخواستن"، روئین تن کن.

خدایا: به مذهبی ها بفهمان که: آدم از خاک است، بگو که: یک پدیده مادی نیز به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده غیبی، در دنیا همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت. و مذهب، اگر پیش از مرگ، به کار نیاید، پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد.

خدایا: کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنّی کیست؟ مرزهای درست هر کدام، کدام است؟

خدایا: مگذار که: ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر، مرا با کسبه دین، با حمله تعصب و عمله ارتجاع، هم آواز کند. که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد. که "دینم"، در پس "وجهه دینی‌ام"، دفن شود، که آنچه را "حق می‌دانم"، بخاطر آنکه "بد می‌دانند" کتمان نکنم.

خدایا:

ای خداوندا! به علمای ما مسئولیت، و به عوام ما علم، به مومنان ما روشنایی، و به روشنفکران ما ایمان، و به متعصبین ما فهم، و به فهمیدگان ما تعصب، به زنان ما شعور و به مردان ما شرف، و به پیران ما آگاهی و به جوانان ما اصالت، به اساتید ما عقیده و به دانشجویان ما.... نیز عقیده، به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده، به مبلغان ما حقیقت و به دینداران ما دین، به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد، و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف ، به نومیدان ما امید و به ضعیفان ما نیرو و به محافظه کاران ما گستاخی، و به نشستگان ما قیام و به راکدان ما تکان، و به مردگان ما حیات، و به کوران ما نگاه و به خاموشان ما فریاد، و به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی، و به فرقه های ما وحدت، و به حسودان شفا به خودبینان ما انصاف، به فحاشان ما ادب، به مجاهدان ما صبر و به مردم خودآگاهی، و به همه ملت ما، همت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزت ببخشا


+نوشته شده در یک شنبه 25 دی 1390برچسب:,ساعت13:5توسط شهرام آذروند | |

و تو ای علی!

ای شیر! مرد خدا و مردم، ربّ‌النوع عشق و شمشیر!

ما شایستگی "شناخت ترا" از دست داده‌ایم. شناخت ترا از مغزهای ما برده‌اند،
اما "عشق ترا"، علیرغم روزگار، در عمق وجدان خویش، در پس پرده‌های دل خویش، همچنان مشتعل نگاه داشته‌ایم،

چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها می‌کنی!؟
تو ستمی را بر یک یهودی که در ذمّه حکومتت می‌زیست تاب نیاوردی،
و اکنون، مسلمانان را در ذمه یهود ببین! و ببین که بر آنان چه میگذرد !

ای صاحب آن بازو که "یک ضربه‌اش از عبادت هر دو جهان برتر است"

ضربه‌ای دیگر!
 

و اما تو ای حسین!

با تو چه بگویم ؟
" شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل "
و تو ای چراغ راه، ای کشتی رهایی، ای خونی که از آن نقطه صحرا ، جاودان می‌طپی، و می‌جوشی، و در بستر زمان جاری هستی، و بر همه نسل‌ها می‌گذری، و هر زمین حاصلخیزی را سیراب خون می‌کنی، و هر بذر شایسته را، در زیر خاک ، می‌شکافی و می‌شکوفایی، و هر نهال تشنه‌ای را به برگ و بار حیات و خرمی می‌نشانی،

ای آموزگار بزرگ شهادت !
برقی از آن نور را بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن، قطره‌ای از آن خون را در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز، و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را به این زمستان سرد و فسرده ما ببخش.

ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی تا عاشقانت را از "مرگ سیاه" برهانی، تا با قطره خونت، ملتی را حیات بخشی، و تاریخی را به طپش آری، و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی، و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!

ایمان ما ، ملت ما ، تاریخ فردای ما ، کالبد زمان ما

"به خون تو محتاج است "
 

ای زینب

ای زبان علی در کام! با ملت خویش حرف بزن!
ای زن ! ای که مردانگی، در رکاب تو، جوانمردی آموخت
زنان ملت ما اینان که نام تو، آتش و درد بر جانشان می‌افکند بتو محتاج‌اند.

بیش از همه وقت... "جهل" از یکسو به اسارت پنهان و ذلت تازه‌شان می‌کشاند و از خویش و از تو بیگانه‌شان می‌سازد، آنان را بر "استحمار کهنه و نو"، بر بندگی "سنتهای پوسیده" و "دعوت‌های عفن"، برملعبه سازان "تعصب قدیم" و "تفنن جدید" به نیروی فریادهائی که بر سر یک شهر- شهر قساوت و وحشت - می‌کوبیدی، و پایه‌های یک قصر - قصر جنایت و قدرت را می‌لرزاندی - بر آشوب!

تا در خویش برآشوب‌اند، و تار و پود این پرده‌های عنکبوت فریب را بدرند، و تا در برابر این طوفان برباد دهنده‌ای که وزیدن آغاز کرده است "ایستادن" را بیاموزند ، و این "ماشین هولناک" را که از آنها "بازیچه‌های جدیدی" می‌سازد، باز برای بلعیدن حریصانه آنچه سرمایه‌داری به بازار می‌آورد، برای لذت بخشیدن به هوسهای کثیف بورژوازی، برای شور آفریدن به تالارها و خلوت‌های بی‌شور و بی روح "اشرافیت جدید"، و برای سرگرمی زندگی پوچ و بی‌هدف و سرد "جامعه" رفاه در هم بشکنند، و خود را، از "حرم‌های اسارت قدیم"، و "بازارهای بی‌حرمت جدید" ، به امامت تو نجات بخشند !

ای زبان علی در کام، ای رسالت حسین بر دوش!
ای که از کربلا می‌آیی، و پیام شهیدان را، در میان هیاهوی همیشگی قداره بندان و جلادان ، همچنان به گوش تاریخ می‌رسانی،

زینب! با ما سخن بگو.
مگو بر شما چه گذشت، مگو در آن صحرای سرخ چه دیدی، مگو جنایت آنجا تا به کجا رسید، مگو خداوند، آن روز، عزیزترین و پر شکوه‌ترین ارزشها و عظمت‌هایی را که آفریده است، یکجا، در ساحل فرات، و بر روی ریگ‌زارهای تفتیده بیابان تف، چگونه به نمایش آورد، و بر فرشتگانش عرضه کرد، تا بدانند که چرا میبایست بر آدم سجده می‌کردند!؟

آری زینب !
مگو که در آن جا بر شما چه رفت، مگو که دشمنان‌تان چه کردند، و دوستان‌تان چه کردند؟ آری ای پیامبر انقلاب حسین!
ما می‌دانیم، ما همه را شنیده‌ایم، تو پیام کربلا را، پیام شهیدان را به درستی گذارده‌ای،
اما بگو، ای خواهر، بگو که ما چه کنیم!؟

لحظه‌ای بنگر که ما چه می‌کشیم! دمی به ما گوش کن تا مصائب خویش را با تو باز گوییم،
با تو ای خواهر مهربان! این تو هستی که باید بر ما بگریی،
ای رسول امین برادر، که از کربلا می‌آیی و در طول تاریخ، بر همه نسل‌ها می‌گذری و پیام شهیدان را می‌رسانی،
ای که از باغهای سرخ شهادت می‌آیی و بوی گلهای نو شکفته آن دیار را، در پیراهن داری،
ای دختر علی، ای‌خواهر، ای که قافله سالار کاروان اسیرانی،

ما را نیز، در پی این قافله، با خود ببر!

+نوشته شده در یک شنبه 25 دی 1390برچسب:,ساعت13:1توسط شهرام آذروند | |

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 12 صفحه بعد